sinless

/ˈsɪnləs//ˈsɪnləs/

معنی: بی گناه، معصوم
معانی دیگر: بی گناه (از نظر مذهبی)، بی معصیت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sinlessly (adv.), sinlessness (n.)
• : تعریف: being without or free from sin; innocent.
متضاد: sinful, wicked
مشابه: clean, immaculate, innocent, pure

جمله های نمونه

1. The Sinless One pities the weakness of the sinner and reaches to her a helping hand.
[ترجمه گوگل]بی گناه از ضعف گناهکار ترحم می کند و دست یاری به سوی او دراز می کند
[ترجمه ترگمان]تنها مایه تاسف یک گناهکار است و دست به دست او دراز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It may be less soothing than a sinless conscience.
[ترجمه گوگل]ممکن است کمتر از یک وجدان بی گناه آرامش بخش باشد
[ترجمه ترگمان]شاید بهتر از این باشد که وجدان پاکی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The man, Jesus, even though sinless, befriended sinners like the tax collector, even you and me.
[ترجمه گوگل]آن مرد، عیسی، با اینکه بی گناه بود، با گناهکاران مانند باجگیر، حتی من و تو، دوست شد
[ترجمه ترگمان]این مرد، حتی با وجود پاک و پاک کردن گناهکاران، حتی من و تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I lead a clean life . I am sinless.
[ترجمه گوگل]من زندگی پاکی دارم من بی گناهم
[ترجمه ترگمان]من یه زندگی تمیز رو رهبری می کنم من sinless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We believe in his virgin birth, sinless life, earthly miracles, substitutionary death on the cross, bodily resurrection, ascension into Heaven, and literal second coming.
[ترجمه گوگل]ما به تولد باکره، زندگی بدون گناه، معجزات زمینی، مرگ جانشینی بر روی صلیب، رستاخیز جسمانی، عروج به بهشت ​​و آمدن ثانویه واقعی او ایمان داریم
[ترجمه ترگمان]ما اعتقاد داریم که زندگی virgin، معجزات زمینی، مرگ خوار روی صلیب، صعود به بهشت، صعود به بهشت و به معنای واقعی آمدن به بهشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His sinless life and substitutionary atonement alone are sufficient for our justification and reconciliation to the Father.
[ترجمه گوگل]زندگی بی گناه و کفاره جانشین او به تنهایی برای توجیه و آشتی ما با پدر کافی است
[ترجمه ترگمان]زندگی منزه و substitutionary به تنهایی برای توجیه و آشتی با پدر کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Because he is born holy, he is sinless in thought, word and deed.
[ترجمه گوگل]چون مقدس به دنیا می آید، در فکر و گفتار و کردار بی گناه است
[ترجمه ترگمان]چون او مقدس به دنیا آمده است به فکر و عمل خود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. White symbolizing the sinless nature of Jesus.
[ترجمه گوگل]سفید نماد طبیعت بی گناه عیسی است
[ترجمه ترگمان]سفید نماد ماهیت بیگناه عیسی مسیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sinless Pure Soul, hypnotised by Its own maya, experiences the joys of heaven and the pains of hell.
[ترجمه گوگل]روح پاک بی گناه که توسط مایاهای خود هیپنوتیزم شده است، شادی های بهشت ​​و دردهای جهنم را تجربه می کند
[ترجمه ترگمان]یک روح پاک و خالص، که با مایا خود هیپنوتیزم شده بود، joys بهشت و دردها جهنم را تجربه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Because Jesus was sinless, he did not remain in the grave.
[ترجمه گوگل]چون عیسی بی گناه بود، در قبر نماند
[ترجمه ترگمان]چون مسیح تنها بود در گور باقی نماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He died voluntarily as a sinless substitutionary sacrifice on the cross, thereby satisfying God's righteous judgement against sin.
[ترجمه گوگل]او داوطلبانه به عنوان یک قربانی جایگزین بدون گناه بر روی صلیب درگذشت، و بدین وسیله قضاوت عادلانه خدا در برابر گناه را برآورده کرد
[ترجمه ترگمان]او به صورت داوطلبانه به عنوان قربانی گناه جان خود را از دست داد و در نتیجه قضاوت عادلانه خداوند را در برابر گناه ارضا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She is a sinless man.
[ترجمه گوگل]او مردی بی گناه است
[ترجمه ترگمان]او آدم پاکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Notwithstanding my right I am set at nought; in my wound rankles, sinless though I am.
[ترجمه گوگل]علیرغم حقم، من به هیچ وجه نمی روم در زخم من چنگ می زند، هر چند بی گناهم
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه حق با من است، من هیچ گونه حقی ندارم؛ با این که من خود را تنها و معصوم می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی گناه (صفت)
dewy-eyed, blameless, innocent, guiltless, sinless, irreproachable, clean-handed

معصوم (صفت)
innocent, sinless, immaculate

انگلیسی به انگلیسی

• free from sin

پیشنهاد کاربران

بپرس