sinker

/ˈsɪŋkər//ˈsɪŋkə/

معنی: وزنه، مته کار، وزنه ریسمان ماهیگیری، قالب ریز
معانی دیگر: (شخص یا چیز) فروشو، نشست کننده، افتان، (ماهیگیری) وزنه ی سربی، ساچمه ی سربی، وزنه قلاب، (بیس بال) پرتاب گوی به طوری که قوس بزند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that sinks.

(2) تعریف: a weight used to lower a fishing line or net under water.

جمله های نمونه

1. hook, line, and sinker
(عامیانه) کاملا،یکجا،تمام و کمال

2. We fell for it hook, line, and sinker.
[ترجمه گوگل]ما به دنبال آن قلاب، خط و سینک شدیم
[ترجمه ترگمان]ما گول خوردیم، نخ، نخ و وزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The media bought Stuart's story hook, line, and sinker.
[ترجمه گوگل]رسانه ها قلاب، خط و سینک داستان استوارت را خریدند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها، قلاب داستان استوارت، خط، و sinker را می خریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is called a sinker because it sinks beneath you when you are stationary.
[ترجمه گوگل]به آن سینک می گویند زیرا وقتی ساکن هستید در زیر شما فرو می رود
[ترجمه ترگمان]اسمش a چون وقتی تو ثابت هستی غرق میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Terminal tackle: Use a sinker release with a 2-to 3-pound lead cannonball sinker.
[ترجمه گوگل]تکل پایانی: از یک سینک رها کننده با گلوله توپ سربی 2 تا 3 پوندی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]تجهیزات پایانه: از یک نسخه sinker با یک گلوله توپ ۲ تا ۳ پوندی (sinker)استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sinker A very small board which is used in stronger winds.
[ترجمه گوگل]Sinker تخته بسیار کوچکی که در بادهای شدیدتر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]sinker بسیار کوچکی است که در باده ای قوی بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Maddux summoned a killer sinker and got Wade Boggs to bounce into a 4-6-3 double play.
[ترجمه گوگل]مادوکس یک سینک قاتل را احضار کرد و وید باگز را مجبور کرد تا در بازی دوبل 4-6-3 بپرد
[ترجمه ترگمان]Maddux یک قاتل قاتل را احضار کرد و با گز به یک بازی دوبل ۴ - ۶ تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What I said was untrue but he and sinker.
[ترجمه گوگل]چیزی که من گفتم نادرست بود اما او و سیکر
[ترجمه ترگمان]چیزی که گفتم حقیقت نداشت ولی اون و sinker
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In fact, Wang said his sinker was sinking more than usual.
[ترجمه گوگل]در واقع، وانگ گفت که سینک او بیش از حد معمول در حال غرق شدن است
[ترجمه ترگمان]در واقع وانگ گفت که sinker بیش از حد معمول در حال غرق شدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wang didn't learn his sinker until he signed with the Yankees.
[ترجمه گوگل]وانگ تا زمانی که با یانکی ها قرارداد بست، سینک خود را یاد نگرفت
[ترجمه ترگمان]ونگ sinker را تا زمانی که با یانکی ها امضا کرد یاد نگرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was caught hook, line and sinker.
[ترجمه گوگل]من گرفتار قلاب، خط و سینک شدم
[ترجمه ترگمان]من گیر افتاده بودم، نخ و وزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A third-order intermodulation distortion(IMD sinker composed of a PMOS FET and a tuned inductor is proposed for linearization of CMOS cascode LNA in this paper.
[ترجمه گوگل]یک اعوجاج intermodulation مرتبه سوم (سینکر IMD متشکل از یک PMOS FET و یک سلف تنظیم‌شده برای خطی‌سازی LNA cascode CMOS در این مقاله پیشنهاد شده‌است
[ترجمه ترگمان]یک اعوجاج مرتبه سوم مرتبه سوم (IMD sinker متشکل از حدود PMOS FET و یک سلف تنظیم شده برای linearization of cascode CMOS در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She told him she needed the money for her baby and he fell for it hook, line and sinker.
[ترجمه گوگل]او به او گفت که برای نوزادش به پول نیاز دارد و او به دنبال قلاب، خط و سینک فرو رفت
[ترجمه ترگمان]او به او گفت که برای بچه اش پول لازم دارد و او هم به خاطر قلاب و وزنه خودش را گول زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What I said was not true, but he fell for it hook, line and sinker.
[ترجمه گوگل]چیزی که من گفتم درست نبود، اما او به قلاب، خط و سینک افتاد
[ترجمه ترگمان]چیزی که من گفتم درست نیست، اما اون به خاطر قلاب و وزنه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وزنه (اسم)
sinker

مته کار (اسم)
sinker

وزنه ریسمان ماهیگیری (اسم)
sinker

قالب ریز (اسم)
sinker

تخصصی

[زمین شناسی] وزنه، مته کار، قالب ریز، مته چکشی، دژبر، پیکور
[نساجی] سینکر - قطعه ای در ماشین تریکو بافی که مانع بالا آمدن پارچه زمان بالا آمدن سوزن می شود - پلاتین

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that sinks; weight used to sink a line or net; donut or muffin (slang); type of pitch that drops toward the ground as it approaches home plate (baseball)
a sinker is a weight attached to a fishing line or net to keep it under the water.

پیشنهاد کاربران

بپرس