🔸 معادل فارسی:
با تمام انرژی و اشتیاق مشغول کاری شدن / با تمام وجود درگیر انجام کاری شدن
در زبان محاوره ای:
محکم افتادن به جان کاری، با دل و جان انجام دادن
🔸 تعریف ها:
1. ( شروع جدی و پرانرژی ) :
... [مشاهده متن کامل]
وقتی کسی با اشتیاق، تمرکز و انرژی زیاد کاری را آغاز می کند، معمولاً چون آن کار برایش جالب یا چالش برانگیز است.
مثال: She sank her teeth into the assignment and finished it in record time.
او با تمام انرژی روی تکلیف کار کرد و در زمانی بی سابقه تمامش کرد.
2. ( درگیر شدن با علاقه ) :
اشاره به حالتی که فرد به شدت مجذوب یک فعالیت یا پروژه می شود و وقت و انرژی زیادی برایش می گذارد.
مثال: After months of routine tasks, he finally found something he could really sink his teeth into.
بعد از ماه ها کارهای تکراری، بالاخره کاری پیدا کرد که بتواند با اشتیاق انجام دهد.
🔸 مترادف ها:
get into – throw oneself into – dedicate oneself to – engage deeply in
با تمام انرژی و اشتیاق مشغول کاری شدن / با تمام وجود درگیر انجام کاری شدن
در زبان محاوره ای:
محکم افتادن به جان کاری، با دل و جان انجام دادن
🔸 تعریف ها:
1. ( شروع جدی و پرانرژی ) :
... [مشاهده متن کامل]
وقتی کسی با اشتیاق، تمرکز و انرژی زیاد کاری را آغاز می کند، معمولاً چون آن کار برایش جالب یا چالش برانگیز است.
مثال: She sank her teeth into the assignment and finished it in record time.
او با تمام انرژی روی تکلیف کار کرد و در زمانی بی سابقه تمامش کرد.
2. ( درگیر شدن با علاقه ) :
اشاره به حالتی که فرد به شدت مجذوب یک فعالیت یا پروژه می شود و وقت و انرژی زیادی برایش می گذارد.
مثال: After months of routine tasks, he finally found something he could really sink his teeth into.
بعد از ماه ها کارهای تکراری، بالاخره کاری پیدا کرد که بتواند با اشتیاق انجام دهد.
🔸 مترادف ها: