sink money into

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
پول ریختن توی چیزی / سرمایه گذاری کردن ( معمولاً با ریسک یا ضرر )
در زبان محاوره ای:
پولشو ریخت پای اون، یه عالمه پول خرج کرد، سرمایه اشو تو اون پروژه غرق کرد
🔸 تعریف ها:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ( سرمایه گذاری – با ریسک ) :
خرج کردن یا سرمایه گذاری مقدار قابل توجهی پول در چیزی که ممکنه بازدهی نداشته باشه
مثال: He sank all his savings into a failing business.
همه ی پس اندازشو ریخت پای یه کسب وکار ورشکسته.
2. ( هزینه ی بی نتیجه – منفی ) :
اشاره به خرج کردن پول در پروژه ای که نتیجه ی مطلوبی نداره یا ضررده می شه
مثال: They keep sinking money into that old building.
هی دارن پول می ریزن تو اون ساختمون قدیمی.
3. ( تلاش مالی – ناامیدانه ) :
گاهی برای توصیف تلاش مالی زیاد در چیزی که امیدی به موفقیتش نیست
مثال: Why sink more money into a dead - end idea?
چرا بیشتر پول بریزیم پای یه ایده ی بن بست؟
🔸 مترادف ها:
pour money into – invest in – plow money into – throw money at – burn cash