singular

/ˈsɪŋɡjələr//ˈsɪŋɡjʊlə/

معنی: مفرد، منحصر بفردی، واژه مفرد، فرید، صیغه مفرد، غریب، شگفتی، فوق العاده، خارق العاده، تک، تکین، منفرد
معانی دیگر: بی تا، منحصر بفرد، یکتا، بی نظیر، بی همتا، یگانه، نادر، استثنایی، جالب توجه، فرجود، چشمگیر، شگرف، عجیب و غریب، غیرعادی، شگفت، نامتعارف، (دستور زبان) مفرد، فرد، واحد، مجرد (مجردات)، (قدیمی) مجزا، جدا، اخص، غرابت، یکتایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: extraordinary or exceptional.
مترادف: exceptional, extraordinary, notable, rare, special, uncommon
متضاد: usual
مشابه: incomparable, noteworthy, outstanding, phenomenal, remarkable, signal, striking, unique

- The ballet gave a singular performance last night and it received raves from the critics.
[ترجمه گوگل] این باله دیشب اجرای منحصر به فردی داشت و با تشویق منتقدان روبرو شد
[ترجمه ترگمان] باله شب گذشته نمایشی منحصر به فردی داد و raves را از سوی منتقدان دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: being one; individual or unique.
مترادف: different, distinctive, individual, special, unique
مشابه: particular, peculiar, single

(3) تعریف: unusual, peculiar, or strange.
مترادف: odd, peculiar, rare, remarkable, strange, uncommon, unusual
متضاد: usual
مشابه: atypical, curious, different, outlandish, particular, quaint, queer, special, weird

- a singular sound
[ترجمه گوگل] یک صدای منفرد
[ترجمه ترگمان] صدای عجیبی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: in grammar, of or designating the form of a word that indicates singleness. (Cf. plural.)
اسم ( noun )
• : تعریف: in grammar, the singular number, or a word or form in this number. (Cf. plural.)

جمله های نمونه

1. singular beauty
زیبایی چشمگیر

2. a singular phenomenon
یک پدیده ی نادر

3. a singular specimen
یک نمونه ی بی همتا

4. a singular verb
فعل مفرد

5. the singular entirety of medieval civilization
یکپارچگی منحصر به فرد تمدن قرون وسطی

6. can a singular person be understood apart from his culture?
آیا می توان یک شخص واحد را جدا از فرهنگش مورد پژوهش قرارداد؟

7. first person singular
اول شخص مفرد

8. our team's singular triumphs
پیروزی های شگرف تیم ما

9. second person singular
دوم شخص مفرد

10. third person singular
سوم شخص مفرد

11. what a singular remark!
چه گفته ی عجیبی !

12. his death is a singular loss
مرگ او ضایعه ی فوق العاده ای است.

13. The verb should be in the singular.
[ترجمه گوگل]فعل باید به صورت مفرد باشد
[ترجمه ترگمان]لغت را باید به طور غریبی انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "Sheep" is both a singular and plural noun.
[ترجمه گوگل]«گوسفند» هم اسم مفرد است و هم اسم جمع
[ترجمه ترگمان]\"گوسفند\" هم یک اسم واحد و هم جمع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The singular of 'bacteria' is 'bacterium'.
[ترجمه گوگل]مفرد «باکتری» «باکتری» است
[ترجمه ترگمان]این باکتری باکتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The young man has a singular ear for music.
[ترجمه گوگل]مرد جوان گوش منحصر به فردی برای موسیقی دارد
[ترجمه ترگمان]جوان گوش غریبی برای موسیقی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He shows a singular lack of concern for other people's feelings.
[ترجمه گوگل]او بی توجهی خاصی به احساسات دیگران نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]او فقدان عجیبی نسبت به احساسات دیگران نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I wondered why she was behaving in so singular a fashion.
[ترجمه گوگل]تعجب کردم که چرا او اینقدر منحصر به فرد رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که چرا این قدر عجیب و غریب رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. In "The boy runs", boy is a singular noun and runs agree with it in number.
[ترجمه گوگل]در «پسر می دود» پسر اسم مفرد است و اجراها از نظر تعداد با آن موافق هستند
[ترجمه ترگمان]در \"پسر می دود\"، پسر یک اسم منحصر به فرد است و با آن موافق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Cardinal Meschia was without doubt a singular character.
[ترجمه گوگل]کاردینال مسکیا بدون شک شخصیتی منحصر به فرد بود
[ترجمه ترگمان]کاردینال Meschia بدون شک شخصیت عجیبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. 'I am' is the first person singular of the present tense of the verb 'to be'.
[ترجمه گوگل]«من هستم» اولین شخص مفرد زمان حال فعل «بودن» است
[ترجمه ترگمان]من اولین فرد از زمان فعلی فعل است که باید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. It was a building of singular grace and beauty.
[ترجمه گوگل]ساختمانی از ظرافت و زیبایی منحصر به فرد بود
[ترجمه ترگمان]این یک ساختمان زیبا و زیبا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مفرد (اسم)
singular

منحصر بفردی (صفت)
singular

واژه مفرد (صفت)
singular

فرید (صفت)
singular

صیغه مفرد (صفت)
singular

غریب (صفت)
alien, poor, unusual, uncommon, eccentric, homeless, strange, whimsical, weird, extravagant, rare, singular, immigrant

شگفتی (صفت)
surprising, singular

فوق العاده (صفت)
extraordinary, important, phenomenal, precious, terrific, supernatural, singular, inestimable, rewardable

خارق العاده (صفت)
unusual, extraordinary, fantastic, weird, supernatural, singular, fantastical, hyperphysical, unco, thaumaturgic

تک (صفت)
single, solitary, one, lone, odd, particular, individual, segregated, singular, solo

تکین (صفت)
singular, monadic

منفرد (صفت)
single, solitary, singular

تخصصی

[برق و الکترونیک] منفرد، ویژه، تکین
[ریاضیات] تکین، منفرد، ویژه، خصوصی، مخصوص، استثنایی، ممتاز

انگلیسی به انگلیسی

• form of a word that designates only one referent (grammar)
single; remarkable, exceptional; unique; odd, queer
in grammar, singular is the term used for a noun, pronoun, determiner, or verb when it refers to only one person, thing, or group. for example, the words `chair', `he', and `is'. see also plural.
something that is singular is unusual and remarkable; a formal use.

پیشنهاد کاربران

مفرد بیش از اندازه عربی است و بایستی برای این واژۀ انگلیسی برابری پارسی برگزینیم.
First - person singular : اول شخص مفرد ( که هر ۳تاش عربی بود و باید پارسیِ آنرا بگوییم. نه این را )
قابل توجه، حدی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : single / singularize
✅️ اسم ( noun ) : single / singleness / singular / singularity
✅️ صفت ( adjective ) : single / singular
✅️ قید ( adverb ) : singly / singularly
singular ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: مفرد
تعریف: یکی از اقسام مقولة شمار که بر «یکی» دلالت می کند
مفرد ( لغت ) ؛ بی نظیر ؛ عجیب
# "The singular of "mice" is "mouse
# Sheep" is both a singular and plural noun"
# It was a building of singular grace and beauty
#�I heard a singular sound
این کلمه را برای کلمات مفرد مانند this و that استفاده میکنند . ولی به هر حال عالی بود معنی های جالبی بودند.
( فلسفه؛ مارکسیسم ) تکین
یگانه، تکین
مستقل خطی برای ماتریس هایی که دترمینان مخالف صفردارند. ( n*n ) A
مفرد
منحصر به فرد، عجیب و غریب، استثنایی، خارق العاده، ( دستور زبان ) صیغه مفرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس