singsong

/ˈsɪŋˌsɒŋ//ˈsɪŋsɒŋ/

معنی: اواز، سرود یک نواخت، یک وزنی، یک نواخت، بطور یکنواخت یا یک وزن خواندن
معانی دیگر: (مثلا هنگام حرف زدن) تناوب یکجور و خسته کننده ی نواخت یا تن صدا، دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا، صدای مصنوعی و یکنواخت، شعر یکنواخت، شعر بندتنبانی، یک وزن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a regular, repetitive tonal rise and fall of the voice.

(2) تعریف: poetry with a monotonously regular cadence and rhyme; jingle.
صفت ( adjective )
• : تعریف: characterized by a regular and repetitive tonal rise and fall.

- recitation in a singsong voice
[ترجمه گوگل] تلاوت با صدای آواز
[ترجمه ترگمان] با صدای آهنگین شروع به خواندن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to move as if accompanied by a singsong.
[ترجمه گوگل]حرکت کردن به گونه ای که گویی با یک آواز همراه است
[ترجمه ترگمان]طوری حرکت کند که انگار با یک singsong همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I recognized her soft singsong immediately.
[ترجمه گوگل]من فورا آواز آرام او را شناختم
[ترجمه ترگمان]بلافاصله صدای غر زدن او را تشخیص دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's nice to have a good old-fashioned singsong now and again.
[ترجمه گوگل]خوب است که یک آواز قدیمی خوب را در حال حاضر و دوباره داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]خیلی خو به که یه singsong قدیمی با روش قدیمی و قدیمی داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She spoke in a singsong.
[ترجمه گوگل]او در یک ترانه صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]با صدای آهنگین شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We had a bit of a singsong later.
[ترجمه گوگل]ما بعداً یک آهنگ خوانندگی داشتیم
[ترجمه ترگمان]چند لحظه بعد، کمی تخفیف پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. to declaim in a singsong.
[ترجمه گوگل]در یک آواز اعلام کردن
[ترجمه ترگمان]تا با یک نواخت حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In a singsong tone he translated the address into Annamese for his emperor.
[ترجمه گوگل]او با لحن آوازی این آدرس را برای امپراتور خود به زبان Annamese ترجمه کرد
[ترجمه ترگمان]با آهنگ یکنواختی این آدرس را برای امپراتور ترجمه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. a singsong manner of speaking.
[ترجمه گوگل]یک روش آوازخوانی برای صحبت کردن
[ترجمه ترگمان]یک جور غر غر می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. SingSong chorus's wonderful singing opened the preface of the commencement.
[ترجمه گوگل]آواز فوق العاده گروه کر SingSong مقدمه شروع را باز کرد
[ترجمه ترگمان]آواز عجیب آواز دسته جمعی، مقدمه شروع مراسم رقص را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now, in a rhythmic, singsong voice, he spoke to his people in Arabic, recounting their hopes for the peace process and reaffirming the legitimacy of their aspirations.
[ترجمه گوگل]او اکنون با صدایی موزون و آهنگین، با مردمش به زبان عربی صحبت کرد و امیدهای آنها را برای روند صلح بازگو کرد و بر حقانیت آرزوهای آنها تأکید کرد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، با صدای آهنگین و آهنگین، با مردم خود به عربی صحبت کرد و امیدهای آن ها برای روند صلح را بازگو کرد و مشروعیت آرزوهای آن ها را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her voice rises, falls, in a consciously sweet singsong.
[ترجمه گوگل]صدای او در یک آواز آگاهانه شیرین بالا می رود، پایین می آید
[ترجمه ترگمان]صدایش بلند می شود و با آهنگی شیرین و آهنگین می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He narrowed his eyes and responded in a singsong voice.
[ترجمه گوگل]چشمانش را ریز کرد و با صدایی آوازخوان پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]چشمانش را تنگ کرد و با صدای آهنگین جواب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Reading from it in sweet singsong she proceeds to exorcise the unspeakable out of George.
[ترجمه گوگل]او با خواندن آن در آوازهای شیرین، ناگفتنی ها را از جورج بیرون می کشد
[ترجمه ترگمان]در حالی که از آن لذت می برد، در حالی که از آن لذت می برد، به سوی او پیش می رود تا او را از شر جورج خلاص کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lion: Mum, shall we have a singsong ?
[ترجمه گوگل]شیر: مامان، یه آهنگ بخونیم؟
[ترجمه ترگمان]مامان، یک singsong بزنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She spoke to the child in her soft Irish singsong.
[ترجمه گوگل]او در آهنگ آرام ایرلندی خود با کودک صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]با آهنگ ملایم ایرلندی او با کودک حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اواز (اسم)
tune, air, song, sing, croon, singsong

سرود یک نواخت (اسم)
singsong

یک وزنی (اسم)
singsong

یک نواخت (صفت)
level, singsong, same, uniform, unisonant, unisonous, monotonous, invariable, steady, monotone, monotonic

بطور یکنواخت یا یک وزن خواندن (فعل)
singsong

انگلیسی به انگلیسی

• monotonous voice or rhythm; poem or verse with a monotonous rhythm; sing-along (british)
a sing-song voice repeatedly rises and falls in pitch.
a sing-song is an occasion when a group of people sing songs together for pleasure; an informal use.

پیشنهاد کاربران

هم آوازی
a sing - song voice keeps rising and falling
به قول خودمون صدا یا نوایی که فراز و فرود داره. محمدرضا ایوبی صانع
بطور غیررسمی و غالبأ با مردم خواندن
آهنگین

بپرس