1. to move as if accompanied by a singsong.
 [ترجمه گوگل]حرکت کردن به گونه ای که گویی با یک آواز همراه است 
[ترجمه ترگمان]طوری حرکت کند که انگار با یک singsong همراه است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. I recognized her soft singsong immediately.
 [ترجمه گوگل]من فورا آواز آرام او را شناختم 
[ترجمه ترگمان]بلافاصله صدای غر زدن او را تشخیص دادم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. It's nice to have a good old-fashioned singsong now and again.
 [ترجمه گوگل]خوب است که یک آواز قدیمی خوب را در حال حاضر و دوباره داشته باشیم 
[ترجمه ترگمان]خیلی خو به که یه singsong قدیمی با روش قدیمی و قدیمی داشته باشیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. She spoke in a singsong.
5. We had a bit of a singsong later.
 [ترجمه گوگل]ما بعداً یک آهنگ خوانندگی داشتیم 
[ترجمه ترگمان]چند لحظه بعد، کمی تخفیف پیدا کردیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. to declaim in a singsong.
7. In a singsong tone he translated the address into Annamese for his emperor.
 [ترجمه گوگل]او با لحن آوازی این آدرس را برای امپراتور خود به زبان Annamese ترجمه کرد 
[ترجمه ترگمان]با آهنگ یکنواختی این آدرس را برای امپراتور ترجمه کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. a singsong manner of speaking.
9. SingSong chorus's wonderful singing opened the preface of the commencement.
 [ترجمه گوگل]آواز فوق العاده گروه کر SingSong مقدمه شروع را باز کرد 
[ترجمه ترگمان]آواز عجیب آواز دسته جمعی، مقدمه شروع مراسم رقص را باز کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Now, in a rhythmic, singsong voice, he spoke to his people in Arabic, recounting their hopes for the peace process and reaffirming the legitimacy of their aspirations.
 [ترجمه گوگل]او اکنون با صدایی موزون و آهنگین، با مردمش به زبان عربی صحبت کرد و امیدهای آنها را برای روند صلح بازگو کرد و بر حقانیت آرزوهای آنها تأکید کرد 
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، با صدای آهنگین و آهنگین، با مردم خود به عربی صحبت کرد و امیدهای آن ها برای روند صلح را بازگو کرد و مشروعیت آرزوهای آن ها را تایید کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Her voice rises, falls, in a consciously sweet singsong.
 [ترجمه گوگل]صدای او در یک آواز آگاهانه شیرین بالا می رود، پایین می آید 
[ترجمه ترگمان]صدایش بلند می شود و با آهنگی شیرین و آهنگین می افتد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. He narrowed his eyes and responded in a singsong voice.
 [ترجمه گوگل]چشمانش را ریز کرد و با صدایی آوازخوان پاسخ داد 
[ترجمه ترگمان]چشمانش را تنگ کرد و با صدای آهنگین جواب داد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Reading from it in sweet singsong she proceeds to exorcise the unspeakable out of George.
 [ترجمه گوگل]او با خواندن آن در آوازهای شیرین، ناگفتنی ها را از جورج بیرون می کشد 
[ترجمه ترگمان]در حالی که از آن لذت می برد، در حالی که از آن لذت می برد، به سوی او پیش می رود تا او را از شر جورج خلاص کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. Lion: Mum, shall we have a singsong ?
15. She spoke to the child in her soft Irish singsong.
 [ترجمه گوگل]او در آهنگ آرام ایرلندی خود با کودک صحبت کرد 
[ترجمه ترگمان]با آهنگ ملایم ایرلندی او با کودک حرف می زد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید