1. For a time to sing small offset printing failure persist " impending will rice? "
 [ترجمه گوگل]برای مدتی به خواندن شکست چاپ افست کوچک ادامه می یابد "آیا برنج قریب الوقوع است؟"
[ترجمه ترگمان]برای یک زمان لازم است که شکست کوچک چاپ \"impending\" بر برنج تحمیل شود؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای یک زمان لازم است که شکست کوچک چاپ \"impending\" بر برنج تحمیل شود؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The singer had to sing small after she heard something about him.
 [ترجمه گوگل]خواننده پس از شنیدن چیزی در مورد او مجبور شد کمی آواز بخواند
[ترجمه ترگمان]خواننده پس از شنیدن چیزی درباره او باید کمی آواز بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خواننده پس از شنیدن چیزی درباره او باید کمی آواز بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I want you to sing small in this part of the song.
 [ترجمه گوگل]میخوام تو این قسمت از آهنگ کوچیک بخونی
[ترجمه ترگمان]می خوام تو این قسمت از آهنگ یه کم آواز بخونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می خوام تو این قسمت از آهنگ یه کم آواز بخونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Now he'll have to sing small because I beat him.
 [ترجمه گوگل]حالا باید کوچیک بخونه چون کتکش زدم
[ترجمه ترگمان]حالا باید کوچک بخونه، چون من او را کتک می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا باید کوچک بخونه، چون من او را کتک می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You must not sing small about such a trivial thing.
 [ترجمه گوگل]شما نباید در مورد چنین چیزهای بی اهمیتی آواز بخوانید
[ترجمه ترگمان]تو نباید در این مورد کوچک چیزی بخوانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو نباید در این مورد کوچک چیزی بخوانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید