sinful

/ˈsɪnfəl//ˈsɪnfəl/

معنی: گناهکار، عاصی
معانی دیگر: گناه آمیز، معصیت دار، غیراخلاقی، گناهکارانه، گناهکار (از نظر مذهبی)، (مجازی) گناه، عیب، تبهکار، خطاکار، بدجنس، خبیث

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sinfully (adv.), sinfulness (n.)
(1) تعریف: full of or marked by sin; wicked.
مترادف: bad, evil, iniquitous, nefarious, peccant, ungodly, unholy, unrighteous, wicked, wrong
متضاد: holy, impeccable, innocent, righteous, sinless, virtuous
مشابه: base, dissolute, flagitious, guilty, heinous, immoral, satanic, unregenerate, villainous

(2) تعریف: deplorable; shameful.
متضاد: admirable

- That's a sinful waste of money.
[ترجمه گوگل] این یک هدر دادن گناه گناه است
[ترجمه ترگمان] حیف پول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the sinful shall go to hell
گناهکاران به جهنم خواهند رفت.

2. murder is a very sinful act
قتل عمد عمل بسیار گناه آلودی است.

3. in a dry country, it is sinful to waste water
حرام کردن آب در کشوری خشک گناه است.

4. the innocent shall go to heaven and the sinful to hell
بی گناهان به بهشت و گناهکاران به دوزخ خواهند رفت.

5. He repressed his natural sexual desires as sinful.
[ترجمه گوگل]او امیال جنسی طبیعی خود را به عنوان گناه سرکوب می کرد
[ترجمه ترگمان]امیال شهوانی خود را به عنوان گناه سرکوب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Paul seemed to regard sex as sinful and immoral.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید پولس رابطه جنسی را گناه آلود و غیراخلاقی می دانست
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که پل او را گناه و گناه تلقی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Buying that sports car was a sinful waste of money.
[ترجمه گوگل]خرید آن ماشین اسپرت یک هدر دادن پول گناه بود
[ترجمه ترگمان]خریدن این ماشین ورزشی، هدر دادن گناه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's sinful to waste good food!
[ترجمه گوگل]هدر دادن غذای خوب گناه است!
[ترجمه ترگمان]هدر دادن غذای خوب، گناه است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dancing was believed to be sinful.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این بود که رقصیدن گناه است
[ترجمه ترگمان]رقصیدن باور به گناه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is sinful to lie.
[ترجمه گوگل]دروغ گفتن گناه است
[ترجمه ترگمان]دروغ گفتن گناه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They believe that humans are sinful by nature.
[ترجمه گوگل]آنها معتقدند که انسان ذاتا گناهکار است
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که انسان ها از نظر طبیعت گناهکار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They were not just inconvenient and disruptive, but sinful.
[ترجمه گوگل]آنها نه تنها ناخوشایند و مزاحم بودند، بلکه گناهکار بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط ناراحت و disruptive، بلکه گناهکار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There, heavenly bliss can be anticipated without sinful distraction!
[ترجمه گوگل]در آنجا می توان سعادت بهشتی را بدون حواس پرتی گناه پیش بینی کرد!
[ترجمه ترگمان]آنجا، یک نعمت بهشتی می تواند بدون هیچ حواس پرتی از آن انتظار بکشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Therefore, it was not sinful to exploit the poor.
[ترجمه گوگل]بنابراین، استثمار فقرا گناه نبود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سو استفاده از فقرا گناه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Though the sinful propensities remain in us till our dying day, they need not be dominant.
[ترجمه گوگل]گرچه تمایلات گناه آلود تا روز مرگ در ما باقی می مانند، اما لازم نیست غالب باشند
[ترجمه ترگمان]با آنکه تمایلات گناهکارانه تا پایان روز در حال مرگ باقی می مانند، اما لازم نیست که آن ها غالب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گناهکار (صفت)
transgressive, wicked, peccant, criminal, blameworthy, guilty, sinful, unregenerate, unrighteous, unregenerated

عاصی (صفت)
rebellious, disobedient, sinful, peccable

انگلیسی به انگلیسی

• immoral, wicked, ungodly, full of or marked by sin
someone or something that is sinful is considered to be wicked or immoral.

پیشنهاد کاربران

بد، شرور، جنایتکار ، مجرم، گناهکار
شنیع، شوم، خبیث
آمیخته به گناه
ناعادلانه. ظالمانه

بپرس