sincere

/ˌsɪnˈsɪr//sɪnˈsɪə/

معنی: خالص، صادق، صمیمی، بی ریا، قلبی، راست نما، مخلص
معانی دیگر: راد، پاکدل، صادقانه، رادمنشانه، واقعی، بی غل و غش، راستین، صمیمانه، (قدیمی) ناب، اصیل، (مهجور) زخمی نشده، سالم، بی صدمه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: sincerer, sincerest
مشتقات: sincerely (adv.)
(1) تعریف: genuine, true, and unaffected.
مترادف: authentic, genuine, natural, real, true, unaffected, unfeigned
متضاد: false, hollow
مشابه: guileless, honest, ingenuous, plain, warm

- a sincere interest in art
[ترجمه گوگل] علاقه خالصانه به هنر
[ترجمه ترگمان] علاقه صادقانه ای به هنر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: honest or earnest.
مترادف: earnest, genuine, honest, real
متضاد: disingenuous, empty, glib, hypocritical, insincere, two-faced
مشابه: aboveboard, artless, candid, devout, frank, guileless, heartfelt, straightforward, upright, warm, wholehearted

- a sincere effort to improve
[ترجمه گوگل] تلاش صادقانه برای بهبود
[ترجمه ترگمان] تلاش صادقانه برای بهبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a sincere person
[ترجمه گوگل] یک فرد مخلص
[ترجمه ترگمان] شخصی صادق و صمیمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. sincere friendship
دوستی صمیمانه

2. sincere grief
اندوه واقعی

3. sincere wine
شراب ناب

4. a sincere proposal of friendship
دعوت صمیمانه به دوستی

5. accept my sincere congratulations
تهنیت صمیمانه ی مرا بپذیرید.

6. he was sincere in what he said
از روی صداقت حرف زد.

7. a show of his sincere love
تجلی عشق صادقانه ی او

8. in reward for your sincere services . . .
به پاداش خدمات صادقانه ی شما . . .

9. their letters rang with sincere praise
نامه های آنان پر بود از ستایش بی شایبه.

10. the greeting he received was warm and sincere
خوش آمدی که نسبت به او شد گرم و صمیمانه بود.

11. he ladles out praise to everyone, but he isn't sincere
او همه را غرق در تعریف می کند ولی (در این کار) صادق نیست.

12. In the season of joy I present my sincere wishes and kind thoughts. May the kind of Christmas outshine all the rest.
[ترجمه گوگل]در فصل شادی آرزوهای صادقانه و افکار مهربانم را ارائه می کنم باشد که نوع کریسمس از بقیه بهتر باشد
[ترجمه ترگمان]در فصل شادی، من آرزوهای صمیمانه و مهربان خود را تقدیم می کنم به نظر میرسه کریسمس همه شون رو تحت نظر داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the season of joy I present my sincere wishes and kind thoughts. May the kind of New Year outshine all the rest.
[ترجمه گوگل]در فصل شادی آرزوهای صادقانه و افکار مهربانم را ارائه می کنم باشد که نوع سال نو بر همه چیز برتر باشد
[ترجمه ترگمان]در فصل شادی آرزو و آرزوهای sincere را تقدیم می کنم در روزه ای ماه مه سال نو همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My sincere congratulations on this auspicious event of yours.
[ترجمه گوگل]این رویداد فرخنده شما را صمیمانه تبریک می گویم
[ترجمه ترگمان]تبریک صادقانه من در مورد این اتفاق auspicious
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was sincere in his wish to help us.
[ترجمه گوگل]او در آرزوی کمک به ما صادقانه بود
[ترجمه ترگمان]او از صمیم قلب دوست داشت به ما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Sincere congratulations on your son wedding please convey our best wish.
[ترجمه گوگل]تبریک صمیمانه به مناسبت ازدواج پسرتان لطفا بهترین آرزوها را به ما برسانید
[ترجمه ترگمان]تبریک میگم به عروسی پسرت لطفا بهترین آرزوی ما را بکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خالص (صفت)
absolute, sheer, net, pure, genuine, solid, sincere, downright, heartfelt, veridical, virginal, unmixed, simon-pure, unalloyed, unadulterated

صادق (صفت)
truthful, frank, allegiant, loyal, leal, honest, sincere, veridical

صمیمی (صفت)
near, frank, real, cordial, sincere, loving, warm, privy, candid, big-hearted, intimate, heartfelt, unaffected, hearty, chummy, heart-to-heart, whole-hearted, true-hearted

بی ریا (صفت)
naive, sincere, candid, heartfelt, unaffected, naif, single-hearted, true-hearted

قلبی (صفت)
sincere, candid, heartfelt, hearty

راست نما (صفت)
sincere, likely

مخلص (صفت)
sincere

انگلیسی به انگلیسی

• honest, truthful, frank, straightforward, genuine, earnest
if you are sincere, you really mean the things you say.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
His apology seemed sincere. I believe he is truly sorry.
In a conversation about compliments, a person might say, “I prefer sincere compliments over fake ones. ”
A friend might express their gratitude by saying, “Thank you for your sincere support. It means a lot to me. ”
بی ریا - روراست - بی شیله پیله
He's sincere : او بی ریاست.
مخلص، بی ریا، صادق
با تمام وجود
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sincerity
✅️ صفت ( adjective ) : sincere
✅️ قید ( adverb ) : sincerely
از ته قلب
قلبی ( درمورد آرزوی قلبی )
✅خالص
✅بی غل و غش
I’d like to meet someone who is very honest and sincere⭐ because if someone who is in the other side of internet likes to tell lies, that would make no sense and be waste of time to talk to that guy
صادقانه
صادق، یک رنگ و بدون دروغ ( صفت انسان )
Saying what one realy feels or believes
معادلش برای ما کسی میشه که ظاهر و باطن یکسانی داره
واقعی، حقیقی
خالصانه
صادق، بی ریا
honest, not pretending
قلب پاک / پاکدل / بی شیله پیله
Honest in one's thought and action , true
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس