1. since demands traverse each other,we have to make a choice
چون خواسته ها با هم تضاد دارند باید گزینش بکنیم.
2. since he came from the hospital, my father is fine
پدرم از وقتی که از بیمارستان آمده حالش خوب است.
3. since he couldn't come, he sent a substitute
چون خودش نمی توانست بیاید یک نفر را به جای خودش فرستاد.
4. since he couldn't sew all the clothes which had been ordered, he farmed them out to smaller shops
چون توانایی دوختن همه ی لباس های سفارش شده را نداشت دوخت آنها را به دکان های کوچک تر مقاطعه داد.
5. since he had been rejected before, he was gun-shy about courting again
چون قبلا او را ردکرده بودند از خواستگاری مجدد واهمه و تردید داشت.
6. since he is broad-minded, he can't get along with extremists
چون آدم آزاده ای است با افراطیون آبش در یک جوی نمی رود.
7. since he was in a hurry, he gulped the bite without chewing
چون عجله داشت لقمه را نجویده قورت داد.
8. since he was resisting arrest, they had to carry him by force
چون نمی گذاشت بازداشتش کنند مجبور شدند او را به زور ببرند.
9. since her divorce she has been shunned by her neighbors
از وقتی که طلاق گرفته است همسایه ها از او دوری می کنند.
10. since her teeth were crooked, the doctor put braces in her mouth
چون دندان هایش کج و کوله بود دکتر دندان هایش را سیم گذاشت.
11. since his wife had been hospitalized for six months, he got used to baching it
چون زنش شش ماه در بیمارستان بستری بود او به تنها زیستن خو گرفت.
12. since i didn't understand the text, i kept referring to the notes
چون متن را نمی فهمیدم مرتبا به زیرنویس ها مراجعه می کردم.
13. since i hadn't played chess for years i felt a bit rusty
چون سال ها بود شطرنج بازی نکرده بودم احساس می کردم که کمی کند شده ام.
14. since it was late, we decided to bypass hamadan and go straight to kermanshah
چون دیر شده بود تصمیم گرفتیم همدان را دور زده یکسره به کرمانشاه برویم.
15. since she had lost the text of her speech she had to extemporize
چون متن سخنرانی خود را گم کرده بود مجبور شد فی البداهه صحبت کند.
16. since she was laughing too loud, i gave her a poke
چون خیلی بلند می خندید به او یک سقلمه زدم.
17. since she was missing her husband, she hastened her return
چون برای شوهرش دلتنگ شده بود بازگشت خود را تسریع کرد.
18. since the accused was the judge's own brother, he had to disqualify himself
چون متهم برادر قاضی بود قاضی از خود سلب صلاحیت کرد.
19. since the road was closed we had to take an alternative route
چون جاده بسته بود مجبور شدیم از راه دیگری برویم.
20. since the sack of rice was heavy, i dragged it all the way to the kitchen
چون گونی برنج سنگین بود آن را تا آشپزخانه روی زمین کشیدم.
21. since they couldn't have children of their own, they adopted a homeless child
چون بچه دار نمی شدند یک بچه بی خانمان را به فرزندی خود پذیرفتند.
22. since they cut me out of the canebrake . . .
از نیستان تا مرا ببریده اند . . .
23. since two hours ago
از دو ساعت پیش
24. since we are going to france i have to polish up my french
چون عازم فرانسه هستیم باید فرانسه ام را تقویت کنم.
25. since when has he become so buddy-buddy?
از کی تا حالا اینقدر جون جونی شده ؟
26. since you are accusing him, the burden of proof is on you
چون او را متهم می کنی مسئول اثبات ادعای خود هستی.
27. since you are tired, let's not go
چون خسته هستی بهتر است نرویم.
28. since then
از آن هنگام
29. since when?
از کی ؟،از چه هنگام ؟
30. since when?
از کی،از چه هنگام
31. since you ask. . .
چون می پرسی. . .
32. ever since the dawn of history, man has tried to fathom the universe
از بدو تاریخ تاکنون بشر کوشیده است که از دنیا سردر بیاورد.
33. ever since
از (آن وقت)،از آن هنگام،از آن موقع (تا حال)
34. they are long since gone
از مدت ها پیش رفته اند.
35. he has ailed ever since he came back
از هنگام بازگشتش تاکنون بیمار گونه بوده است.
36. i have felt lonely since she left
از وقتی که او رفته احساس تنهایی می کنم.
37. it is three years since she died
از زمانی که او مرد سه سال گذشته است.
38. it's a long time since i saw him last
از آخرین باری که او را دیدم مدت ها می گذرد.
39. she has gained weight since her marriage
از زمان ازدواجش وزن زیاد کرده است.
40. the growth of steel since the war
رشد صنعت فولاد سازی پس از جنگ
41. they have been reading since ten o'clock
از ساعت ده مشغول خواندن بوده اند.
42. not ten sleeps have passed since our children came home
از هنگامی که فرزندانمان به وطن مراجعت کرده اند ده شب نگذشته است.
43. questions which have perplexed mankind since the beginning of the world
پرسش هایی که از آغاز جهان بشر را حیران کرده است
44. recollection of a past long since perished
خاطرات گذشته ای که مدت ها قبل از بین رفته است
45. nosratollah and bagherzadeh have been partners since their youth
نصرت الله و باقرزاده از جوانی با هم شریک بوده اند.
46. she had not touched the piano since her husband's death
از هنگام مرگ شوهرش تا کنون دستش به پیانو نخورده بود.
47. she has been wearing black ever since her husband's death
از (موقع) مرگ شوهرش تا حال سیاهپوش شده است.
48. she has not left the house since she busted up with her fiance
از وقتی که با نامزدش به هم زد از خانه بیرون نرفته است.
49. your son has grown a lot since last year
پسر شما از پارسال خیلی قد کشیده است.
50. he wanted to join the club, but since he was jewish, they blackballed him
می خواست عضو باشگاه بشود ولی چون یهودی بود به او رای مخالف دادند.
51. she arrived monday and has been here ever since
دوشنبه وارد شد و از آن هنگام تا حالا اینجا بوده است.
52. she was ill last week but has recovered since
هفته ی پیش مریض بود ولی چندی است که خوب شده.
53. tomorrow will be one year to the day since she died
فردا درست یک سال است که مرده است.
54. you haven't done a thing except bitch ever since we got here
از وقتی که به اینجا رسیدیم کاری جز شکایت نکرده ای.
55. "i am not hungry". "nonsense! you haven't eaten anything since yesterday!"
((گرسنه نیستم))،((چه حرفی ! تو از دیروز چیزی نخورده ای !))
56. he decided to go cold turkey and has not touched opium since
او تصمیم گرفت یکباره ترک اعتیاد کند و دیگر لب به تریاک نزده است.
57. both english and french (languages) have been settled in their present form since the 18th century
زبان های انگلیسی و فرانسه هر دو از قرن هجدهم به بعد در شکل کنونی خود تثبیت شده اند.