simulator

/ˈsɪmjəˌletər//ˈsɪmjʊleɪtə/

معنی: وانمودگر، شبیه ساز، تشبیه کننده
معانی دیگر: مانستگر، همگون ساز، سیمولاتور، متظاهر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a device, machine, or computer that produces, as realistically as possible, an environment or certain conditions for training or experimentation.

جمله های نمونه

1. a flight simulator
شبیه ساز پرواز

2. The company uses the simulator to market test new designs.
[ترجمه گوگل]این شرکت از شبیه ساز برای آزمایش طرح های جدید استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت از شبیه ساز برای آزمودن طراحی های جدید استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He trained in the flight simulator.
[ترجمه گوگل]او در شبیه ساز پرواز آموزش دید
[ترجمه ترگمان]او در شبیه ساز پرواز آموزش دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These test documents were passed through the confusion simulator to produce alternative candidates as their output.
[ترجمه گوگل]این اسناد آزمون از طریق شبیه ساز سردرگمی عبور داده شد تا نامزدهای جایگزین را به عنوان خروجی تولید کنند
[ترجمه ترگمان]این اسناد آزمایشی از طریق شبیه ساز سردرگمی ایجاد شدند تا نامزدهای جایگزین را به عنوان خروجی خود تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. White noise is not a good simulator of music, which contains more energy at low frequencies than at high ones.
[ترجمه گوگل]نویز سفید شبیه ساز خوبی برای موسیقی نیست، زیرا در فرکانس های پایین انرژی بیشتری نسبت به فرکانس های بالا دارد
[ترجمه ترگمان]نویز سفید شبیه ساز خوبی از موسیقی نیست، که حاوی انرژی بیشتری در فرکانس های پایین نسبت به فرکانس های بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The second is an animated simulator for examining the dynamic behaviour of the models.
[ترجمه گوگل]دومی شبیه ساز متحرک برای بررسی رفتار دینامیکی مدل ها است
[ترجمه ترگمان]دومی، شبیه ساز animated برای بررسی رفتار پویای مدل ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Transfer of training from a simulator to a real situation is never complete and does not necessarily increase with degree of fidelity.
[ترجمه گوگل]انتقال آموزش از یک شبیه ساز به یک موقعیت واقعی هرگز کامل نیست و لزوماً با درجه وفاداری افزایش نمی یابد
[ترجمه ترگمان]انتقال آموزش از یک شبیه ساز به یک وضعیت واقعی هرگز کامل نمی شود و لزوما میزان وفاداری را افزایش نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Simulator A land-based board mounted on a turntable device which is used to teach the basics before going on to the water.
[ترجمه گوگل]شبیه ساز یک تخته زمینی نصب شده بر روی یک دستگاه گردان که برای آموزش اصول اولیه قبل از رفتن به آب استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Simulator یک تخته بر روی زمین نصب شده بر روی یک صفحه گردان که برای آموزش اصول اولیه قبل از رفتن به آب استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This was put through the confusion simulator and then used as input to the overlap program.
[ترجمه گوگل]این از طریق شبیه ساز سردرگمی قرار داده شد و سپس به عنوان ورودی برنامه همپوشانی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]این کار از طریق شبیه ساز سردرگمی انجام شد و سپس به عنوان ورودی برنامه هم پوشانی به کار رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. F117A is a fully featured flight simulator with excellent VGA graphics and joystick or keyboard control.
[ترجمه گوگل]F117A یک شبیه ساز پرواز با ویژگی های کامل با گرافیک عالی VGA و کنترل جوی استیک یا صفحه کلید است
[ترجمه ترگمان]F۱۱۷A یک شبیه ساز پرواز کاملا طراحی شده با گرافیک رایانه ای بسیار عالی و فرمان joystick یا کنترل صفحه کلید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These texts were then processed by the confusion simulator program, and the output used as input to the definitional overlap program.
[ترجمه گوگل]سپس این متون توسط برنامه شبیه ساز سردرگمی پردازش شدند و خروجی به عنوان ورودی برنامه همپوشانی تعریفی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]سپس این متن ها با برنامه شبیه ساز سردرگمی پردازش می شوند و خروجی به عنوان ورودی برنامه همپوشانی definitional بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A complex dedicated simulator can cost several million pounds and it needs its own crew of skilled operators.
[ترجمه گوگل]یک شبیه ساز اختصاصی پیچیده می تواند چندین میلیون پوند هزینه داشته باشد و به خدمه خود از اپراتورهای ماهر نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]یک شبیه ساز اختصاصی پیچیده می تواند چندین میلیون پوند هزینه داشته باشد و این کار به کارکنان ماهر خود نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sansamp, amp simulator, £130 ono.
[ترجمه گوگل]Sansamp، شبیه ساز آمپر، 130 پوند اونو
[ترجمه ترگمان]Sansamp، شبیه ساز، ۱۳۰ پوند ono
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Flight Simulator, the man - in - loop simulation, is used in training and engineering.
[ترجمه گوگل]شبیه ساز پرواز، شبیه سازی انسان در حلقه، در آموزش و مهندسی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]پرواز Simulator، شبیه سازی حلقه مرد، در آموزش و مهندسی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It includes four basic elements:user interface, GPS signal simulator(intermediate frequency, IF), civilian(C/A) software receiver and interference generator.
[ترجمه گوگل]این شامل چهار عنصر اساسی است: رابط کاربری، شبیه ساز سیگنال GPS (فرکانس متوسط، IF)، گیرنده نرم افزار غیر نظامی (C/A) و ژنراتور تداخل
[ترجمه ترگمان]این شامل چهار عنصر اصلی است: رابط کاربری، شبیه ساز سیگنال GPS (فرکانس میانی، IF)، گیرنده نرم افزاری (C \/ A)، گیرنده نرم افزاری و ژنراتور تداخل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وانمودگر (اسم)
pretender, simulator

شبیه ساز (اسم)
simulator

تشبیه کننده (اسم)
simulator

تخصصی

[کامپیوتر] تشبیه کننده ؛ شبیه ساز
[برق و الکترونیک] شبیه ساز 1. کامپیوتر یا تجهیزات دیگری که سیستم مورد نظر یا شرایط را شبیه سازی می ند . اثرات اعمال تغییرات مختلف را نشان می دهد، مانند شبیه سازی پراز 2. نرم افزار ی که می تواند مورد استفاده سیستم کامپیوتری قرار گیرد تا برنامه های اجرایی نوشته شده برای سیستم کامپیوتری دیگر را اجرا کند . بر خلاف شبیه سازها ف مقلدها نیاز به سخت افزارو / یا ریز برنامه های اضافه شده همراه با نرم افزار دراد تا به این نتیجه برسند . - شبیه ساز
[آب و خاک] شبیه ساز

انگلیسی به انگلیسی

• device that enables the user learn or practice a skill under simulated conditions to prepare for actual performance; pretender, imitator
a simulator is a device which is designed to reproduce actual conditions, for example in order to train pilots or astronauts.

پیشنهاد کاربران

شبیه سازی کامپیوتری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : simulate
✅️ اسم ( noun ) : simulation / simulator
✅️ صفت ( adjective ) : simulated
✅️ قید ( adverb ) : _
Simulator : شبیه ساز
Simulation : شبیه سازی
Stimulator : تحریک کننده - محرک
Stimulation : تحریک
Cat simulator : شبیه ساز گربه ای
شبیه ساز
برنامه های کامپیوتری که نمایش واقعی اپراتوری یک ماشین را ( لودر . اتومبیل ) در یک بازی گنجانده اند.
انیمیشن اپراتوری یک دستگاه.

بپرس