1. he simplified the profile by turning it into a silhouette
با تبدیل نیمرخ به سیه نما آن را ساده کرد.
2. The law needs to be simplified.
[ترجمه گوگل]قانون باید ساده شود
[ترجمه ترگمان]قانون باید ساده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قانون باید ساده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The whole process has now been greatly simplified.
[ترجمه گوگل]اکنون کل فرآیند بسیار ساده شده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کل فرآیند به شدت ساده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کل فرآیند به شدت ساده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He presents the theory in a grossly simplified form.
[ترجمه گوگل]او این نظریه را به شکلی کاملاً ساده شده ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]او این نظریه را به شکلی برجسته ساده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او این نظریه را به شکلی برجسته ساده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Millions of people want new, simplified ways of interacting with a computer.
[ترجمه گوگل]میلیونها نفر خواهان راههای جدید و سادهشده برای تعامل با رایانه هستند
[ترجمه ترگمان]میلیونها نفر خواستار راه های جدید و ساده تعامل با یک کامپیوتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میلیونها نفر خواستار راه های جدید و ساده تعامل با یک کامپیوتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The computer has simplified the difficult task of teaching reading to the deaf.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر کار دشوار آموزش خواندن به ناشنوایان را ساده کرده است
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر وظیفه دشوار آموزش خواندن برای ناشنوایان را ساده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر وظیفه دشوار آموزش خواندن برای ناشنوایان را ساده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This is a highly simplified view of the economy.
[ترجمه گوگل]این یک دیدگاه بسیار ساده از اقتصاد است
[ترجمه ترگمان]این یک دیدگاه بسیار ساده از اقتصاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یک دیدگاه بسیار ساده از اقتصاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The application forms have now been simplified.
[ترجمه گوگل]اکنون فرم های درخواست ساده شده اند
[ترجمه ترگمان]فرم های درخواست اکنون ساده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فرم های درخواست اکنون ساده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We have simplified and reduced the burden of taxation on capital.
[ترجمه گوگل]ما مالیات بر سرمایه را ساده و کاهش داده ایم
[ترجمه ترگمان]ما بار مالیات بر سرمایه را ساده و کاهش داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما بار مالیات بر سرمایه را ساده و کاهش داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The situation is simplified if the utility function is homothetic, and that assumption is made in what follows.
[ترجمه گوگل]اگر تابع مطلوبیت یکسان باشد، وضعیت ساده می شود و این فرض در موارد زیر ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]وضعیت در صورتی ساده می شود که تابع منفعت homothetic باشد، و این فرض در شکل زیر ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وضعیت در صورتی ساده می شود که تابع منفعت homothetic باشد، و این فرض در شکل زیر ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The final section gives a Simplified economic analyses for the various conversions of a 200 megawatt plant.
[ترجمه گوگل]بخش آخر یک تحلیل اقتصادی ساده برای تبدیل های مختلف یک نیروگاه 200 مگاواتی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]بخش پایانی برای تبدیل های گوناگون یک نیروگاه ۲۰۰ مگاواتی به یک تحلیل اقتصادی ساده نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بخش پایانی برای تبدیل های گوناگون یک نیروگاه ۲۰۰ مگاواتی به یک تحلیل اقتصادی ساده نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. However, Figure 18-1 is simplified by assuming constant average and marginal short-run operating costs up to full capacity.
[ترجمه گوگل]با این حال، شکل 18-1 با فرض ثابت ثابت و هزینه های عملیاتی کوتاه مدت حاشیه ای تا ظرفیت کامل ساده شده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، شکل ۱ - ۱۸ با فرض میانگین ثابت و هزینه های عملیاتی کوتاه مدت به ظرفیت کامل ساده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، شکل ۱ - ۱۸ با فرض میانگین ثابت و هزینه های عملیاتی کوتاه مدت به ظرفیت کامل ساده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The procedure by way of judicial review was simplified in 1977 and the number of applications rose considerably.
[ترجمه گوگل]روند بررسی قضایی در سال 1977 ساده شد و تعداد درخواست ها به طور قابل توجهی افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]روند بازبینی قضایی در سال ۱۹۷۷ ساده شد و تعداد کاربردها به طور قابل توجهی افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روند بازبینی قضایی در سال ۱۹۷۷ ساده شد و تعداد کاربردها به طور قابل توجهی افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Personal computers also have simplified capital budgeting.
[ترجمه گوگل]رایانه های شخصی نیز بودجه بندی سرمایه ای ساده ای دارند
[ترجمه ترگمان]کامپیوترهای شخصی نیز بودجه بندی سرمایه را ساده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کامپیوترهای شخصی نیز بودجه بندی سرمایه را ساده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید