simplex

/ˈsɪmˌpleks//ˈsɪmpleks/

معنی: کلمه ساده، ساده، بی الایش، غیر مرکب
معانی دیگر: تک، منفرد، یک بخشی، یک گانه (در برابر: چندگانه compound و چندین گانه complex)، (تلفن و تلگراف و غیره) یکسویه، یکطرفه

جمله های نمونه

1. To accommodate multiple objectives, we will extend the simplex tableau by including an additional objective row for each objective function.
[ترجمه گوگل]برای تطبیق چندین هدف، جدول سیمپلکس را با اضافه کردن یک ردیف هدف اضافی برای هر تابع هدف گسترش می‌دهیم
[ترجمه ترگمان]برای برآورده کردن اهداف چندگانه، ما the simplex را با اضافه کردن یک سطر هدف اضافی برای هر تابع هدف گسترش خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was initially horse-drawn, and later a Simplex Tractor was used.
[ترجمه گوگل]در ابتدا با اسب کشیده می شد و بعداً از تراکتور سیمپلکس استفاده شد
[ترجمه ترگمان]این جاده در ابتدا کشیده شده بود و بعد از آن یک تراکتور Simplex به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The earliest form of submarine cable telegraphy: manual simplex working using a cable code key.
[ترجمه گوگل]اولین شکل تلگراف کابلی زیردریایی: کار سیمپلکس دستی با استفاده از کلید کد کابلی
[ترجمه ترگمان]اولین فرم از تلگراف کابل زیر دریایی: simplex دستی با استفاده از کلید کد تلگرافی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The herpes simplex virus can also cause recurrent ulcers.
[ترجمه گوگل]ویروس هرپس سیمپلکس نیز می تواند باعث ایجاد زخم های مکرر شود
[ترجمه ترگمان]ویروس تب خال دار نیز می تواند موجب زخم مجدد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Herpes simplex infection, when it involves the cervix, can cause a profuse discharge.
[ترجمه گوگل]عفونت هرپس سیمپلکس، زمانی که دهانه رحم را درگیر کند، می تواند باعث ترشح زیاد شود
[ترجمه ترگمان]بیماری تب خال: وقتی که این بیماری در رحم قرار می گیرد می تواند موجب مقدار زیادی تخلیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you cold sores ( facial herpes simplex ), use a sunblock to protect your skin.
[ترجمه گوگل]اگر تبخال دارید (هرپس سیمپلکس صورت)، از ضد آفتاب برای محافظت از پوست خود استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]اگر تب خال باشید (تب خال تناسلی)، از a برای محافظت از پوست خود استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Downhill simplex method is used in this paper to optimize the stripline PIN diode switch.
[ترجمه گوگل]در این مقاله از روش Downhill Simplex برای بهینه سازی سوئیچ دیود پین نواری استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]روش simplex در این مقاله برای بهینه سازی سوئیچ diode پین stripline استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each antenna can be configured for simplex or duplex operation, allowing the system to also be operated as an airborne microwave repeater.
[ترجمه گوگل]هر آنتن را می توان برای عملکرد ساده یا دوبلکس پیکربندی کرد و به سیستم اجازه می دهد تا به عنوان یک تکرار کننده مایکروویو در هوا نیز کار کند
[ترجمه ترگمان]هر آنتن می تواند برای عملیات تکی یا دوطرفه پیکربندی شود، که به این سیستم اجازه می دهد تا به عنوان یک تعدیل کننده مایکروویو هوابرد مورد بهره برداری قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Genital infection with the herpes simplex viruses ( HSV ) 1 or 2 is not just an inconvenience, doctors note.
[ترجمه گوگل]پزشکان خاطرنشان می کنند که عفونت دستگاه تناسلی با ویروس های هرپس سیمپلکس (HSV) 1 یا 2 فقط یک ناراحتی نیست
[ترجمه ترگمان]به گفته پزشکان، عفونت Genital با ویروس تب خال (HSV)۱ یا ۲ تنها یک دردسر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Herpes simplex: Infection caused by herpes simplex virus.
[ترجمه گوگل]هرپس سیمپلکس: عفونت ناشی از ویروس هرپس سیمپلکس
[ترجمه ترگمان]بیماری تب خال: عفونت ناشی از ویروس هرپس ساده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The herpes simplex virus, cause of the common cold sore, had traveled to his brain, wiping out his entire memory center, including the hippocampus and areas that control emotion and behavior.
[ترجمه گوگل]ویروس هرپس سیمپلکس، عامل سرماخوردگی، به مغز او رفته و تمام مرکز حافظه او، از جمله هیپوکامپ و مناطقی که احساسات و رفتار را کنترل می‌کنند، از بین برده است
[ترجمه ترگمان]ویروس تب خال، که باعث درد شدید سرماخوردگی شده، به مغزش سفر کرده و کل حافظه خود را از جمله هیپوکامپ و نواحی که احساس و رفتار را کنترل می کند، از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Oral herpes simplex and herpes zoster of the chest than normal incidence of a marked increase in the crowd.
[ترجمه گوگل]هرپس سیمپلکس دهانی و هرپس زوستر قفسه سینه نسبت به بروز طبیعی افزایش قابل توجهی در جمعیت
[ترجمه ترگمان]تب خال تناسلی و تب خال تناسلی از سینه بیش از حد معمول افزایش قابل توجه در جمعیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Since the development of the simplex algorithm, linear programming has been used to solve optimization problems in industries as diverse as banking, education, forestry, petroleum, and trucking.
[ترجمه گوگل]از زمان توسعه الگوریتم سیمپلکس، برنامه ریزی خطی برای حل مسائل بهینه سازی در صنایع مختلف مانند بانکداری، آموزش، جنگلداری، نفت و حمل و نقل استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]از زمان توسعه الگوریتم simplex، برنامه نویسی خطی برای حل مسایل بهینه سازی در صنایعی همانند بانکداری، آموزش، جنگلداری، نفت، و حمل و نقل مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Herpes Simplex Virus ( HSV ) encephalitis has its own neuroanatomy.
[ترجمه گوگل]آنسفالیت ویروس هرپس سیمپلکس (HSV) آناتومی عصبی خاص خود را دارد
[ترجمه ترگمان]بیماری تب خال ویروس تب خال (HSV)، neuroanatomy خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The simplex decomposition will only concern arcs and faces.
[ترجمه گوگل]تجزیه سیمپلکس فقط به قوس ها و صورت ها مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]تجزیه simplex فقط به سمت arcs و صورت ها بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کلمه ساده (اسم)
simplex

ساده (صفت)
accustomed, ordinary, normal, simple, easy, plain, naive, modest, bare, open-and-shut, artless, onefold, natural, smooth, unobtrusive, unaffected, customary, dupeable, free-standing, simplex, homely, humbly, inartificial, unassuming, simple-minded, uncomplicated, unforced, unlabored, unlaboured, unpretending

بی الایش (صفت)
open, free-standing, simplex

غیر مرکب (صفت)
simplex

تخصصی

[کامپیوتر] یک جهتی
[برق و الکترونیک] تک تافت، یک طرفه
[صنعت] ساده، بی آرایش، سیمپلکس
[ریاضیات] سادک
[آمار] سادک

انگلیسی به انگلیسی

• having only one part or element; of or pertaining to a telecommunications system that works in only one direction at a time

پیشنهاد کاربران

ارتباط یک طرفه .
مثل رادیو یا تلوزیون
simplex ( ریاضی )
واژه مصوب: سادک
تعریف: ساده‏ترین شکل هندسی با بعد مفروض

بپرس