simpleness


معنی: سادگی، فروتنی

جمله های نمونه

1. Simpleness is a Very abundance essential thing, and the zen ideology too emphasize the point.
[ترجمه گوگل]سادگی یک چیز بسیار ضروری است و ایدئولوژی ذن نیز بر این نکته تاکید دارد
[ترجمه ترگمان]simpleness چیز بسیار مهمی است و ایدئولوژی zen نیز بر این نکته تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Its simpleness, high accuracy and adaptability are verified by both the theoretical calculation and experiment.
[ترجمه گوگل]سادگی، دقت بالا و سازگاری آن توسط هر دو محاسبات نظری و آزمایش تأیید می شود
[ترجمه ترگمان]صحت و سازگاری آن با محاسبه نظری و آزمایش صحت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For simpleness, the budgeted financial statements are omitted.
[ترجمه گوگل]برای سادگی، صورت های مالی بودجه بندی شده حذف شده است
[ترجمه ترگمان]برای simpleness، صورت های مالی بودجه بندی شده حذف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Because of the excellence of simpleness and rapidness, ultrasonic is applied in the engineering comprehensively.
[ترجمه گوگل]به دلیل عالی بودن سادگی و سرعت، فراصوت به طور جامع در مهندسی کاربرد دارد
[ترجمه ترگمان]به دلیل برتری simpleness و rapidness، مافوق صوت در مهندسی به صورت جامع اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its earthliness and simpleness, clearness and amiableness are also an important mean to win the attention of the audiences.
[ترجمه گوگل]زمینی بودن و ساده بودن، زلالی و دوست داشتنی بودن آن نیز ابزار مهمی برای جلب توجه مخاطبان است
[ترجمه ترگمان]شفافیت و وضوح آن، وضوح و ابهام آن نیز برای جلب توجه مخاطبین بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. CONCLUSION:Because of the speediness, simpleness and good specificity, the PCR combined with restriction enzyme digestion can be used as a primary screening in the gene diagnosis of CMT1A.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: به دلیل سرعت، سادگی و ویژگی خوب، PCR همراه با هضم آنزیم محدودکننده می تواند به عنوان غربالگری اولیه در تشخیص ژن CMT1A استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: به دلیل of، simpleness و اختصاصی بودن، PCR ترکیبی با هضم آنزیم بازدارنده را می توان به عنوان غربالگری اولیه در تشخیص ژن of مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We use neural network because of its simpleness and accurateness.
[ترجمه گوگل]ما از شبکه عصبی به دلیل سادگی و دقت آن استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از شبکه عصبی به دلیل of و accurateness استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Due to its simpleness, the proposed approach is more applicable for fast interactive processing and real time visualization.
[ترجمه گوگل]به دلیل سادگی، رویکرد پیشنهادی برای پردازش تعاملی سریع و تجسم زمان واقعی کاربرد بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]به دلیل simpleness بودن آن، رویکرد پیشنهادی برای پردازش سریع تعاملی و تجسم زمان واقعی کاربرد بیشتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This algorithm has efficiency characteristic in performance, simpleness characteristic in implementation.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم دارای ویژگی کارایی در عملکرد، ویژگی سادگی در اجرا است
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم دارای ویژگی کارایی در عملکرد، مشخصه simpleness در اجرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The valve adopt the bolt joint, it's construct simpleness, seal trustiness, capability choiceness, and examine - repair convenience.
[ترجمه گوگل]دریچه اتصال پیچ را می‌پذیرد، سادگی، اطمینان مهر و موم، قابلیت انتخاب و بررسی - راحتی را ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]این دریچه اتصال چفت کننده را می پذیرد، it را می سازد، trustiness seal، قابلیت choiceness را آب بندی می کند و راحتی تعمیر را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a new analytic technique with simpleness, speediness and exactness, near infrared spectroscopy(NIR) is increasingly used in many fields.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک تکنیک تحلیلی جدید با سادگی، سرعت و دقت، طیف‌سنجی مادون قرمز نزدیک (NIR) به طور فزاینده‌ای در بسیاری از زمینه‌ها استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک تکنیک تحلیلی جدید با دقت، دقت و دقت، نزدیک به طیف سنجی مادون قرمز (NIR)به طور فزاینده ای در بسیاری از زمینه ها استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Simpleness, sometimes comes after more miserable and difficult, honestly, simpleness be so simply.
[ترجمه گوگل]سادگی، گاهی اوقات بدتر و سخت تر می آید، انصافاً، سادگی به همین سادگی
[ترجمه ترگمان]simpleness، گاهی اوقات پس از more و دشوار و شرافتمندانه به سراغ آدم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The case study indicates that this method is characterized by simpleness and practicability for application.
[ترجمه گوگل]مطالعه موردی نشان می دهد که این روش با سادگی و کاربردی بودن برای کاربرد مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]مطالعه موردی نشان می دهد که این روش توسط simpleness و practicability برای کاربرد مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is an effective liquid separation tool with advantages such as simpleness, celerity and veracity.
[ترجمه گوگل]این یک ابزار جداسازی مایع موثر با مزایایی مانند سادگی، شفافیت و صحت است
[ترجمه ترگمان]این ابزار جداسازی موثر مایع با مزایایی از قبیل simpleness، سرعت و صحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سادگی (اسم)
homeliness, ease, facility, chastity, simplicity, naivety, plainness, simpleness, easiness, tenuity, rusticity, simple-mindedness

فروتنی (اسم)
humbleness, lowliness, homeliness, modesty, humility, pudency, simplicity, simpleness, coyness, meekness, demureness, pudicity, rusticity

انگلیسی به انگلیسی

• state or quality of being simple, simplicity; lack of sophistication; plainness; guilelessness; lack of intelligence

پیشنهاد کاربران

سادگی. پاکی. سکوت. صفا. دلجوئی. خلوص. شکسته نفسی. ریاضت. فروتنی. ابتدائی. تسکین. خونسردی. استراحت. تعادل فکری. عدالت. تسکین.

بپرس