• (1)تعریف: a silver-colored, wingless household insect that feeds on starchy materials such as book bindings, wallpaper, and starched clothing.
• (2)تعریف: any of various silver-colored fish.
جمله های نمونه
1. The sound makes small silverfish run down the back of my neck.
[ترجمه محمدرضا صادقی] صدای ایجاد شده باعث میشود که حشره سه دم کوچک بسمت پشت گردنم پایین برود
|
[ترجمه گوگل]صدا باعث می شود ماهی های نقره ای کوچک از پشت گردنم بیایند [ترجمه ترگمان]صدا از پشت گردنم باز شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The silverfish, for example, has compound eyes but others in the group are blind.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ماهی نقره ای دارای چشم های مرکب است، اما سایرین در این گروه نابینا هستند [ترجمه ترگمان]برای مثال، silverfish دارای چشم های ترکیبی است اما بقیه در گروه کور هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In the bathroom I saw silverfish.
[ترجمه محمدرضا صادقی] من در حمام حشره سه دم را دیدم
|
[ترجمه گوگل]در حمام ماهی نقره ای را دیدم [ترجمه ترگمان]توی حموم من silverfish رو دیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Polly wiped the silverfish off the breadboard and started to cry.
[ترجمه گوگل]پولی ماهی نقره ای را از روی تخته نان پاک کرد و شروع به گریه کرد [ترجمه ترگمان]جان پولی the را پاک کرد و شروع به گریه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Appraised value: Ask the silverfish.
[ترجمه گوگل]ارزش تخمینی: از ماهی نقره ای بپرسید [ترجمه ترگمان]مقدار Appraised: از the بپرسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Unit 41 Why Do Silverfish Feed on Books?
[ترجمه گوگل]واحد 41 چرا ماهی نقره ای از کتاب تغذیه می کند؟ [ترجمه ترگمان]واحد ۴۱: چرا Silverfish را در کتاب تغذیه می کنید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Moth larvae, carpet beetles, and silverfish feed on the natural fabrics in your clothes, causing small holes or shreds.
[ترجمه گوگل]لارو پروانهها، سوسکهای فرش و ماهی نقرهای از پارچههای طبیعی لباسهای شما تغذیه میکنند و باعث ایجاد سوراخها یا تکههای کوچک میشوند [ترجمه ترگمان]لارو پروانه، سوسک ها، و silverfish از پارچه های طبیعی در لباس هایتان تغذیه می کنند و باعث ایجاد حفره یا تکه های کوچک می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Until the cars moving along the university's peripheral roads were silverfish and the whole scene was dappled with low-lying cloud.
[ترجمه گوگل]تا اینکه ماشینهایی که در جادههای حاشیهای دانشگاه حرکت میکردند ماهیهای نقرهای بودند و کل صحنه مملو از ابرهای کم ارتفاع بود [ترجمه ترگمان]تا زمانی که ماشین ها از جاده های فرعی دانشگاه می رفتند، همه جا پر از ابر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We have no direct evidence of how they achieved flight but the living silverfish provides a clue.
[ترجمه گوگل]ما هیچ مدرک مستقیمی در مورد نحوه پرواز آنها نداریم، اما ماهی نقره ای زنده سرنخی ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]ما هیچ مدرک مستقیمی از نحوه دستیابی آن ها نداریم اما the زنده یک سرنخ را فراهم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There's too many metal and dirge infested undertones but they'd go down a storm supporting Silverfish.
[ترجمه گوگل]ته رنگهای آلوده به فلز و خاک زیاد است، اما در طوفان از سیلورفیش حمایت میکنند [ترجمه ترگمان]خیلی از فلز و dirge بر روی زمین نشسته بودند، اما با یک طوفان شن که از Silverfish حمایت می کردند، پایین می رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The commander in chief specially lets the pantry arrange a silverfish thick soup, do you see to still make?
[ترجمه گوگل]فرمانده کل قوا به طور خاص به انبار اجازه می دهد تا یک سوپ غلیظ ماهی نقره ای ترتیب دهد، آیا می بینید هنوز هم درست کنید؟ [ترجمه ترگمان]فرمانده کل مخصوصا اجازه می دهد که یک سوپ کلفت silverfish را مرتب کند، آیا می بینید که هنوز زنده است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the wild we saw them feeding on small moths, silverfish and cockroaches.
[ترجمه گوگل]در طبیعت ما آنها را دیدیم که از پروانه های کوچک، ماهی نقره ای و سوسک تغذیه می کردند [ترجمه ترگمان]در میان حیوانات وحشی آن ها را دیدیم که از بیدها، بیدها و سوسک های کوچک تغذیه می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Chinese kept tiny fossilized fish in their food stores to keep away insect pests called silverfish.
[ترجمه گوگل]چینی ها ماهی های کوچک فسیل شده را در انبارهای غذایی خود نگهداری می کردند تا از آفاتی به نام ماهی نقره ای جلوگیری کنند [ترجمه ترگمان]چینی ها در فروشگاه های مواد غذایی خود یک ماهی fossilized کوچک نگه داشتند تا آفت های حشرات به نام silverfish را دور نگه دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In this study, the essential oils of Cryptomeria japonica were selected to evaluate its effect of repellent and death against silverfish.
[ترجمه گوگل]در این مطالعه، اسانس Cryptomeria japonica برای ارزیابی اثر دافع و مرگ آن در برابر ماهی نقرهای انتخاب شد [ترجمه ترگمان]در این تحقیق، روغن های اسانس of japonica برای ارزیابی اثر دافع و مرگ در برابر silverfish انتخاب شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
انواع ماهیان نقره فام (اسم)
silverfish
انگلیسی به انگلیسی
• fish with silvery scales; small wingless insect that feeds on starchy material (such as paper, books, and clothing) a silverfish is a small silvery-coloured insect without wings, which you find in houses.