silver spoon

/ˈsɪlvərˈspuːn//ˈsɪlvəspuːn/

معنی: ثروت موروثی، قاشق نقره، دارای ثروت موروثی
معانی دیگر: ثروتمند

جمله های نمونه

1. He was born with a silver spoon in his mouth.
[ترجمه Peter Strahm] او با یک قاشق نقره در دهانش به دنیا آمد ( در یک خانواده ثروتمند متولد شد )
|
[ترجمه گوگل]او با یک قاشق نقره ای در دهان به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]او با قاشق نقره در دهانش متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was born with a silver spoon in her mouth and everything has been done for her.
[ترجمه گوگل]او با یک قاشق نقره ای در دهان به دنیا آمد و همه چیز برای او انجام شده است
[ترجمه ترگمان]اون با قاشق نقره توی دهنش به دنیا اومده و همه چیز براش تموم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was born with a silver spoon in her mouth and has never done a day's hard work in her life.
[ترجمه بهروز] او در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمد
|
[ترجمه گوگل]او با یک قاشق نقره ای در دهان به دنیا آمد و هرگز در زندگی خود یک روز کار سخت انجام نداده است
[ترجمه ترگمان]او با قاشق نقره در دهانش متولد شد و هرگز کار سختی در زندگی او انجام نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The silver spoon tarnished.
[ترجمه گوگل]قاشق نقره کدر شد
[ترجمه ترگمان]قاشق نقره کثیف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You had it all, boys, the big silver spoon most people can only dream about.
[ترجمه گوگل]شما همه چیز را داشتید، پسران، قاشق نقره ای بزرگی که اکثر مردم فقط می توانند در مورد آن رویا داشته باشند
[ترجمه ترگمان]بچه ها، شما همه این چیزها را دارید، آن قاشق نقره بزرگ که بیشتر مردم فقط می توانند خواب ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In her innocence, Ma keeps waving the silver spoon.
[ترجمه گوگل]ما در بی گناهی خود قاشق نقره ای را تکان می دهد
[ترجمه ترگمان]مادر در بی گناهی او قاشق نقره را تکان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reese grew up with a silver spoon.
[ترجمه گوگل]ریس با یک قاشق نقره ای بزرگ شد
[ترجمه ترگمان]ریس \"با قاشق نقره ای بزرگ شده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jane was born with a silver spoon in her mouth.
[ترجمه گوگل]جین با یک قاشق نقره ای در دهانش به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]جین با قاشق نقره در دهانش متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She ate soup with a silver spoon.
[ترجمه گوگل]سوپ را با قاشق نقره ای خورد
[ترجمه ترگمان]با قاشق نقره سوپ می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has meals with a silver spoon.
[ترجمه گوگل]او با یک قاشق نقره ای غذا می خورد
[ترجمه ترگمان] اون با قاشق نقره غذا میخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This silver spoon of the dead sister was quite an apple of discord.
[ترجمه گوگل]این قاشق نقره ای خواهر مرده کاملاً سیب اختلاف بود
[ترجمه ترگمان]این قاشق نقره خواهر مرده یک سیب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He did not have a silver spoon or the right connections.
[ترجمه گوگل]او قاشق نقره ای یا اتصالات مناسب نداشت
[ترجمه ترگمان] اون قاشق نقره یا ارتباط درست رو نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some are teethed on a silver spoon.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها روی قاشق نقره ای دندانه می شوند
[ترجمه ترگمان]بعضی هاشون روی یه قاشق نقره کار میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A bottle full off sighs with a silver spoon.
[ترجمه گوگل]یک بطری پر از یک قاشق نقره ای آه می کشد
[ترجمه ترگمان]یک بطری پر از آه با قاشق نقره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ثروت موروثی (اسم)
patrimony, silver spoon

قاشق نقره (اسم)
silver spoon

دارای ثروت موروثی (اسم)
silver spoon

پیشنهاد کاربران

This term describes someone who was born into a wealthy and privileged family, often implying that they have been given many advantages and opportunities in life.
کسی که در خانواده ای ثروتمند و ممتاز به دنیا آمده، و اغلب به این معناست که مزایا و فرصت های زیادی در زندگی به او داده شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

***************************************************************************************************
مثال؛
“He was born with a silver spoon in his mouth and has never had to worry about money. ”
In a conversation about success, someone might say, “Not everyone who is born with a silver spoon achieves greatness. ”
A person discussing inequality might argue, “Those born with a silver spoon often have a head start in life, while others struggle to make ends meet. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-high-class/
He has born with a silver spoon in his mouth
او ثروتمند به دنیا اومده و لای پر قو بزرگ شده به اصطلاح
:be born with a silver spoon in your mouth
to be born into a rich family
ثروتمند

بپرس