Silver :نقره
Platter : دیس - بشقاب بیضی بزرگ
استعاره از لقمه آماده
Platter : دیس - بشقاب بیضی بزرگ
استعاره از لقمه آماده
مثال "
she handed her share on a silver platter
مفت و مجانی سهمشو داد . . . سهماش واسه ی کسی دیگه لقمه ی حاضر و آماده بوده . . . مفت مفت از چنگش در آوردن
مفت و مجانی سهمشو داد . . . سهماش واسه ی کسی دیگه لقمه ی حاضر و آماده بوده . . . مفت مفت از چنگش در آوردن
چیزی را دو دستی - مفت و مجانی - تقدیم کسی کردن ( بدون اینکه زحمت خاصی برای به دست آوردنش بکشد )
یک اصطلاح آمریکایی بمعنای باد آورده، در بعضی موارد بمعنای انتظار زیادی داشتن، حاضر و آماده هم معنی میده
she did no work at all, expecting everything handed to her on a silver plate.