silver bullet

جمله های نمونه

1. There is no silver bullet for this problem.
[ترجمه مزدک] راه حل راحتی برای این مساله وجود ندارد.
|
[ترجمه AriaNeda] هیچ راه حل قطعی برای این مشکل وجود ندارد.
|
[ترجمه Abolfazl Bakhtiari] برای این مشکل عصای جادویی وجود ندارد.
|
[ترجمه گوگل]هیچ گلوله نقره ای برای این مشکل وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ گلوله نقره ای برای این مشکل وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To kill the witch you need a silver bullet.
[ترجمه Abolfazl Bakhtiari] برای کشتن جادوگر به عصای جادویی نیاز دارید.
|
[ترجمه گوگل]برای کشتن جادوگر به یک گلوله نقره نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]برای کشتن اون ساحره ای که به گلوله نقره نیاز داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Perhaps silver bullets would have done the trick.
[ترجمه Abolfazl Bakhtiari] شاید عصاهای جادویی این ترفند را ایجاد کرده اند.
|
[ترجمه گوگل]شاید گلوله های نقره این کار را انجام می داد
[ترجمه ترگمان] شاید گلوله نقره عمل رو تموم کرده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. More investment isn't a silver bullet for poor neighborhoods.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری بیشتر یک گلوله نقره ای برای محله های فقیر نیست
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری بیشتر یک گلوله نقره برای محله های فقیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Keith admits that his carbon scrubber is no silver bullet.
[ترجمه گوگل]کیت اعتراف می کند که اسکرابر کربنی او گلوله نقره ای نیست
[ترجمه ترگمان]کیت اعتراف می کند که scrubber his یک گلوله نقره نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No silver bullet can make the world safe from terrorism.
[ترجمه گوگل]هیچ گلوله نقره ای نمی تواند جهان را از تروریسم در امان نگه دارد
[ترجمه ترگمان]هیچ گلوله نقره ای نمی تواند جهان را از تروریسم ایمن سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even creating a service-oriented architecture is "no silver bullet" against complexity, in a famous phrase by Frederick Brooks, an elder of computer science.
[ترجمه گوگل]به عبارت معروف فردریک بروکس، یکی از بزرگان علوم کامپیوتر، حتی ایجاد یک معماری سرویس‌گرا نیز «بدون گلوله نقره‌ای» در برابر پیچیدگی است
[ترجمه ترگمان]حتی ایجاد یک معماری خدمات گرا، \"هیچ گلوله نقره ای\" علیه پیچیدگی نیست، به عبارت معروف فردریک بروکس، یکی از بزرگان علوم کامپیوتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So not having a silver bullet, we are focusing on staying diversified across a broad level of asset classes, both those which have done well and haven't done so well, and to focus on quality.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بدون داشتن یک گلوله نقره‌ای، بر تنوع ماندن در سطح گسترده‌ای از دارایی‌ها تمرکز می‌کنیم، چه آن‌هایی که خوب عمل کرده‌اند و چه خوب عمل نکرده‌اند، و هم بر کیفیت تمرکز کنیم
[ترجمه ترگمان]پس نه داشتن یک گلوله نقره، ما بر روی تنوع در سطح وسیعی از کلاس های دارایی تمرکز می کنیم، هر دو آن ها خوب عمل کرده اند و به خوبی انجام نشده اند و بر روی کیفیت تمرکز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yet quantitative easing is no silver bullet.
[ترجمه گوگل]با این حال، تسهیل کمی یک گلوله نقره ای نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، کاهش کمی یک گلوله نقره نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No silver bullet can bring down gas prices right away, but there are things we can do. Here's what we are pursuing.
[ترجمه گوگل]هیچ گلوله نقره ای نمی تواند بلافاصله قیمت بنزین را پایین بیاورد، اما کارهایی وجود دارد که می توانیم انجام دهیم این چیزی است که ما دنبال می کنیم
[ترجمه ترگمان]هیچ گلوله نقره ای نمی تواند قیمت گاز را کم کند، اما کارهایی وجود دارد که ما می توانیم انجام دهیم این چیزی است که ما در حال پی گیری آن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Therefore, there can be no silver bullet casecarbon market - to brin g about the desired end.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بازار کربن گلوله نقره ای نمی تواند وجود داشته باشد - برای رسیدن به نتیجه مطلوب
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هیچ یک از بازارهای silver - به brin گرم در مورد هدف مورد نظر وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And my silver bullet.
[ترجمه گوگل]و گلوله نقره ای من
[ترجمه ترگمان]و گلوله نقره من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A pilot scale rig dedicated to the exploration and development of the silver bullet process has been fully operational for some months.
[ترجمه گوگل]یک دکل در مقیاس آزمایشی که به اکتشاف و توسعه فرآیند گلوله نقره ای اختصاص یافته است، چند ماه است که به طور کامل عملیاتی شده است
[ترجمه ترگمان]یک تجهیزات در مقیاس آزمایشی که به اکتشاف و توسعه فرآیند گلوله نقره اختصاص دارد، چندین ماه به طور کامل عملیاتی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• miraculous solution

پیشنهاد کاربران

کلید موفقیت ، راه کاری که حتما به موفقیت ختم بشه
گلوله نقره ای.
1. تنها گلوله ای که میتونه یه گرگینه، جادوگر یا هیولا رو بکشه ( در افسانه ها ) .
2. یک راه حل ساده و به ظاهر جادویی برای یک مشکل پیچیده ) .
آب رو آتیش!
عصای جادویی
راه حل سریع و موثر برای یک مشکل
راهکاری ساده و به ظاهر جادویی
راه حل راحت و قاطع
معجون
این اصطلاح در دهه 30 میلادی به زبان انگلیسی راه یافته و عقبه ان اعتقاد به کشتن موجودات ماوراء طبیعه از جمله انسان گرگ نما تنها از طریق تیر نقره ایست
راه حل معجزه آسا
نوشدارو
یک راه حل ساده و به ظاهر جادویی برای یک مشکل پیچیده
گوی جادویی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس