silt

/ˈsɪlt//sɪlt/

معنی: کف، گل، درده، ته مانده، لجن، لای، لجن گرفتن
معانی دیگر: گل و لای (به ویژه گل و ماسه که در آب ته نشین می شود)، خره، گلماسه، لاگیر شدن یا کردن، با گل و لای گرفتن، خره گرفتن، پر از گل و لای شدن، خاک لای دار (بیش از 80 درصد لای)، سیلت، لیمون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: fine sediment deposited by water, as of earth, clay, or sand.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: silts, silting, silted
• : تعریف: to become filled or obstructed with silt (sometimes fol. by up).
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: silty (adj.), siltation (n.)
• : تعریف: to cover, fill, or block with silt (sometimes fol. by up).

جمله های نمونه

1. silt has shallowed the canal
گل و لای آبراه را کم ژرفا کرده است.

2. they dredged the silt from the bottom of the canal
گل و لای ته آبراه را لاروبی کردند.

3. they dredged up silt and mud from the river bottom
گل و لای ته رودخانه را بیرون کشیدند.

4. Silt and gravelly deposits had been left by the tide.
[ترجمه گوگل]رسوبات سیلت و شن در اثر جزر و مد برجای مانده بود
[ترجمه ترگمان]رسوبات و رسوبات از جزر و مد بیرون رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The water contains fine silt.
[ترجمه گوگل]آب حاوی سیلت ریز است
[ترجمه ترگمان]آب شامل گل و لای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The lake was almost solid with silt and vegetation.
[ترجمه گوگل]دریاچه تقریباً جامد با گل و لای و پوشش گیاهی بود
[ترجمه ترگمان]دریاچه پر از گل و لای و گل و لای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. During the annual floods the river deposits its silt on the fields.
[ترجمه گوگل]در طول سیلاب های سالانه، رودخانه گل و لای خود را بر روی مزارع رسوب می دهد
[ترجمه ترگمان]در طول سیل های سالیانه، رودخانه گل و لای خود را بر روی مزارع رسوب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The plants provide shelter for animals, trap silt and draw nutrients from the water.
[ترجمه گوگل]این گیاهان برای حیوانات سرپناهی ایجاد می کنند، گل و لای را به دام می اندازند و مواد مغذی را از آب می گیرند
[ترجمه ترگمان]گیاهان برای حیوانات سرپناه فراهم می کنند، گل و لای را به دام می اندازند و مواد غذایی را از آب بیرون می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The silt is swirling, and no one seems sure which way is which.
[ترجمه گوگل]لجن در حال چرخش است و به نظر نمی رسد کسی مطمئن باشد که کدام سمت است
[ترجمه ترگمان]لجن پیچ وتاب می خورد و هیچ کس مطمئن به نظر نمی رسد که کدام طرف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the silt I join the first footprints on new land, of two deer and an otter.
[ترجمه گوگل]در گل و لای به اولین ردپای دو آهو و سمور در سرزمین جدید می پیوندم
[ترجمه ترگمان]در گل و لای، من به اولین رد پا روی زمین جدید، از دو گوزن و یک سمور، ملحق می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their movements would have kicked up the fine silt carpet on the bottom of the lake, obscuring vision.
[ترجمه گوگل]حرکات آن‌ها باعث می‌شد فرش لجنی ریز کف دریاچه بالا برود و دید را مبهم کند
[ترجمه ترگمان]حرکت آن ها به فرش گل و لای در پایین دریاچه لگد می زد و جلوی دید او را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Alternatively dirt and silt could find their way back into the pond.
[ترجمه گوگل]یا خاک و لجن می تواند راه خود را به داخل حوض باز کند
[ترجمه ترگمان]هم چنین گل و لای می تواند راه خود را به درون استخر پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A comparable soil and silt horizon with charcoal flecks was tentatively identified east of the road in Townsend Close.
[ترجمه گوگل]یک افق خاک و لجن قابل مقایسه با لکه های زغال چوب به طور آزمایشی در شرق جاده در تاونسند کلوز شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]خاک قابل مقایسه و افق گل و لای با زغال، به طور آزمایشی در شرق جاده \"تاونسند\" شناسایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Loam is a soil with roughly equal proportions of clay, sand and silt.
[ترجمه گوگل]لوم خاکی است با نسبت‌های تقریباً مساوی از خاک رس، ماسه و سیلت
[ترجمه ترگمان]خاک رس، یک خاک با میزان تقریبا برابر خاک رس، ماسه و لای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Here they become wider and slower and often carry considerable quantities of sand and silt.
[ترجمه گوگل]در اینجا پهن تر و کندتر می شوند و اغلب مقادیر قابل توجهی ماسه و سیلت را حمل می کنند
[ترجمه ترگمان]در اینجا آن ها گسترده تر و کندتر می شوند و معمولا مقادیر قابل توجهی از ماسه و لای را حمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کف (اسم)
bottom, froth, bed, apron, floor, foam, slag, scum, blubber, deck, silt, offal, spume, insole, skim, scoria

گل (اسم)
mud, clay, lair, blossom, flower, silt, slob, slobber, slosh

درده (اسم)
sediment, fouling, tartar, lees, slag, silt, dreg, magma

ته مانده (اسم)
silt, scrap, leavings, riffraff, loose end

لجن (اسم)
ooze, mud, slub, silt, slob, mire, slough, slobber, slush, slosh, sludge, slop

لای (اسم)
ooze, sediment, silt, sludge

لجن گرفتن (فعل)
silt

تخصصی

[عمران و معماری] لای - سیلت - لای گرفتن - لجن - فورش
[زمین شناسی] لای، سیلت، لای گرفتن، لجن، فورش - - رسوب نامستحکمی که دارای ذراتی بزرگتر از رس و کوچکتر از ماسه است. -
[خاک شناسی] سیلت
[آب و خاک] سیلت - لای

انگلیسی به انگلیسی

• fine particles of sand and other earthy matter which are carried and deposited by water
fill or obstruct with silt; become filled with or obstructed by silt
silt is fine sand or mud which is carried along by a river.
if a river or lake silts up, it becomes blocked with silt.

پیشنهاد کاربران

silt ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: لای
تعریف: 1. ذرات ریز معدنی خاک، حدِّفاصل رُس و شن، با قطر بین 0/05 تا 0/002 میلی متر|||2. طبقه‏ای از بافت خاک که کمتر از دوازده درصد رس و بیشتر از هشتاد درصد لای دارد
آبرفت

بپرس