silo

/ˈsaɪloʊ//ˈsaɪləʊ/

معنی: انبار غله، در سیلو گذاردن
معانی دیگر: انبار علوفه، جاشدان، خنبه، سیلوی کوچک، سیلوی روستا (به سیلو می گویند: grain elevator)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: silos
(1) تعریف: a high, usu. cylindrical structure used to store fodder.

(2) تعریف: an underground housing of steel and concrete from which ballistic missiles can be fired.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: silos, siloing, siloed
• : تعریف: to put or store in a silo.

جمله های نمونه

1. These homes were like an unsavoury silo, places to store people rather than house them.
[ترجمه گوگل]این خانه‌ها مانند یک سیلو ناخوشایند بودند، مکان‌هایی برای نگهداری افراد به جای اسکان آنها
[ترجمه ترگمان]این خانه ها مانند یک سیلوی unsavoury بودند، جایی که مردم را به جای خانه نگه می داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Snaking ominously up from its subterranean silo, the 330, 000-pound missile nearly breaks the surface.
[ترجمه گوگل]موشک 330000 پوندی که به طرز شومی از سیلو زیرزمینی خود بالا می رود، تقریباً سطح را می شکند
[ترجمه ترگمان]چیزی که در زیر زمین زیر زمینی از زیر زمین زیر زمین قرار دارد، ۳۳۰ کیلومتر طول دارد که نزدیک است سطح آن را بشکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Place in preheated oven and bake until silo is crisp and brown, about 30 minutes.
[ترجمه گوگل]در فر از قبل گرم شده قرار دهید و حدود 30 دقیقه بپزید تا سیلو ترد و قهوه ای شود
[ترجمه ترگمان]در فر preheated بگذارید و بپزد تا یک سیلوی برشته و قهوه ای شود حدود ۳۰ دقیقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Whether or not these were in silo reefs is still a matter of dispute, but the dominance of the limestone is everywhere obvious.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا این ها در صخره های سیلو بوده اند یا نه، هنوز موضوع بحث است، اما تسلط سنگ آهک در همه جا آشکار است
[ترجمه ترگمان]این که آیا این ها در reefs سیلوی وجود دارند یا نه، هنوز مساله اختلاف است، اما سلطه سنگ آهک در همه جا مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From the holding silo grain passes over the continuous flow drier and any overflow travels back to the holding silos.
[ترجمه گوگل]دانه از سیلو نگهدارنده از روی خشک کن جریان پیوسته عبور می کند و هر سرریزی به سیلوهای نگهدارنده برمی گردد
[ترجمه ترگمان]از ماده نگهدارنده سیلو به خشک تر شدن جریان پیوسته و هر گونه موج سرریز بازگشتی به سیلوهای نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The grain came from an Arizona silo and was shipped from Houston.
[ترجمه گوگل]غلات از سیلوهای آریزونا و از هیوستون حمل شد
[ترجمه ترگمان]این گندم از یک سیلوی آریزونا آورده شد و از هوستون ارسال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. About 15 firefighters tackled the blaze in a silo at I'Anson's mill in Masham in the Dales.
[ترجمه گوگل]حدود 15 آتش نشان در یک سیلو در آسیاب I'Anson در مشام در دیلز آتش را مهار کردند
[ترجمه ترگمان]حدود ۱۵ آتش نشان در یک سیلوی در mill در Masham در the آتش زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was the season for stocking the Enlows' silo with winter feed, and I had a merry time in its pungent depths, stamping down the ensilage that pelted me from high above.
[ترجمه گوگل]فصل پر کردن سیلوی انلووس با خوراک زمستانی بود، و من در اعماق تند آن اوقات خوشی را سپری می کردم، و من سیلو را که از بالا به من پرتاب می کرد، فرو می بردم
[ترجمه ترگمان]این فصل یک فصل برای جوراب Enlows با غذای زمستانی بود و من اوقات خوشی را در اعماق تلخ آن با لگد به زمین می کوبید و مرا از بالا به پایین پرت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The homogenization principle of gravity blending silo and the working principle of blending pipe are recommended.
[ترجمه گوگل]اصل همگن سازی سیلو اختلاط گرانشی و اصل کار لوله اختلاط توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]اصل homogenization ترکیب گرانش و اصل کار ترکیب کردن لوله توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Later we walked to an abandoned silo.
[ترجمه گوگل]بعداً به سمت یک سیلو متروکه رفتیم
[ترجمه ترگمان]بعد ما به سوی یک پناه گاه متروک رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To store ( fodder ) in a silo for preservation.
[ترجمه گوگل]برای نگهداری (علوفه) در سیلو
[ترجمه ترگمان]برای نگهداری (علوفه)در یک سیلوی برای نگهداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The structure of sand storage silo for the use of coarse sand cemented fill and its pulp discharge method have been studied in this paper.
[ترجمه گوگل]ساختار سیلوی ذخیره ماسه برای استفاده از ماسه درشت پر سیمانی و روش تخلیه خمیر آن در این مقاله بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]ساختار سیلوی انبار ماسه برای استفاده از ماسه سنگی استحکام یافته و روش تخلیه pulp آن در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mainly includes bucket elevator, FU chain conveyor, aging silo, impeller feeder, packing silo, packing machine, belt conveyor for packing, etc.
[ترجمه گوگل]به طور عمده شامل آسانسور سطلی، نوار نقاله زنجیره ای FU، سیلو پیری، فیدر پروانه، سیلو بسته بندی، دستگاه بسته بندی، نوار نقاله برای بسته بندی و غیره است
[ترجمه ترگمان]عمدتا شامل آسانسور سطلی، conveyor زنجیره ای FU، سیلوی پیری، feeder impeller، silo بسته بندی، ماشین بسته بندی، conveyor تسمه برای بسته بندی، و غیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The R . C . silo that has been and summarized inand unbonded prestress concrete silo is put forward.
[ترجمه گوگل]R سی سیلویی که در داخل و سیلو بتنی پیش تنیده غیرپیوندی خلاصه شده و ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]R ج سیلوی که به طور خلاصه نوشته شده بود، به صورت خلاصه نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cement bulk loader can convey cement from bottom silo to bulk truck or ship automatically.
[ترجمه گوگل]لودر فله سیمان می تواند سیمان را از سیلو پایین به کامیون فله یا به طور خودکار حمل کند
[ترجمه ترگمان]بارکننده حجیم سیمان می تواند سیمان را از سیلوی زیرین به یک کامیون یا کشتی به طور خودکار انتقال دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انبار غله (اسم)
barn, granary, silo, garner, grange

در سیلو گذاردن (فعل)
silo

تخصصی

[علوم دامی] سیلو ؛ ساختمانی که در آن علوفه، سیلو می شود .
[عمران و معماری] سیلو

انگلیسی به انگلیسی

• airtight tower or structure used to store grain; underground structure that serves as a housing and launching pad for a ballistic missile
a silo is a tall round metal tower on a farm, in which grain or other materials are stored.
a silo is also a specially built place underground where a missile is kept ready to be launched.

پیشنهاد کاربران

مثال:
The youth in the newly formed Jihad of Construction had built a silo there.
این جوانان در جهاد سازندگی {که} تازه تشکیل شده بود، یک �سیلو {انبار غله}� آنجا ساخته بودند.
in siloes: با گوشه نشینی/ تک روی
سیلو
Silo در معنی دیگر اشاره به یک گروه محصور از افراد هم فکر دارد . . . یا یک واحد کوچک سازمانی که تعامل ضعیفی با سایر واحدها دارد و بر عملکرد کلی سازمان تأثیر منفی می گذارد.
break down silos
در واقع فرآیندی است که باعث محدود کردن یا حذف شکاف بین افراد یا گروه ها در یک سازمان میشود. درنتیجه گروه های سازمان با صرفنظر کردن از پروتکل های ارتباطی و با ایجاد ساختار، روند کاری و محیط غیررسمی تر ، در راستای اهداف شرکت با هم همکاری میکنند.
...
[مشاهده متن کامل]

به مثال زیر توجه کنید:
We're really trying to break down the silos between the different digital and traditional marketing disciplines and bring them all together in a strong, creative team.

silo ( علوم نظامی )
واژه مصوب: پرتابگاه زیرزمینی
تعریف: سازۀ زیرزمینی بزرگی که از درون آن موشک های بزرگ زمین به زمین پرتاب می شود
در حالت انزوا و جزیره ای عمل کردن سازمانها - جدا و به دور از همکاری
1 : a tower that is used to store food ( such as grain or grass ) for farm animals
2 : an underground structure that is used for storing and firing a missile
سای لُ
در فضای محدود

( در حالت Noun ) یک سیستم، پروسه، دپارتمان و یا غیره که به صورت جدا از هم عمل می کنند.
جدا کردن ( یک سیستم، پردازش یا دپارتمان یا . . . ) از یکدیگر

بپرس