silly season

جمله های نمونه

1. Then that silly season when the oil rigs blew like bottles in a crate of excited stout.
[ترجمه گوگل]سپس آن فصل احمقانه که دکل‌های نفتی مانند بطری در جعبه‌ای پر از هیجان می‌وزیدند
[ترجمه ترگمان]آن وقت آن فصل مسخره که مثل بطری در یک جعبه پر از شور و هیجان منفجر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The silly season is upon us.
[ترجمه گوگل]فصل احمقانه در راه است
[ترجمه ترگمان]این فصل احمقانه بر سرمان نازل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's the silly season in India - China relations.
[ترجمه گوگل]فصل احمقانه روابط هند و چین است
[ترجمه ترگمان]این فصل احمقانه در روابط هند و چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's once again that time of year that marks the "silly season" of technology prognostications.
[ترجمه گوگل]این یک بار دیگر آن زمان از سال است که "فصل احمقانه" پیش بینی های فناوری را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر سالی است که فصل احمقانه \"فصل احمقانه\" تکنولوژی را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "It's absolute nonsense, but it is the silly season, " joked the Scot.
[ترجمه گوگل]اسکاتلندی به شوخی گفت: "این کاملا مزخرف است، اما فصل احمقانه ای است "
[ترجمه ترگمان]Scott با شوخی گفت: \" مزخرف است، اما این فصل احمقانه است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mind you, we're getting into the silly season now.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید، ما در حال ورود به فصل احمقانه هستیم
[ترجمه ترگمان]مواظب خودت باش، ما الان داریم به این فصل احمقانه می رسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When the silly season is out of the way, one hopes this most inevitable and even desirable of returns home can be conducted without unnecessary rancour.
[ترجمه گوگل]وقتی فصل احمقانه از سر راه می‌رود، می‌توان امیدوار بود که این اجتناب‌ناپذیرترین و حتی مطلوب‌ترین بازگشت به خانه بدون کینه توزی غیرضروری انجام شود
[ترجمه ترگمان]وقتی که فصل احمقانه ازسر راه کنار برود، می توان امیدوار بود که این most اجتناب ناپذیر و حتی مطلوب برگشتن به خانه بدون بغض غیر ضروری انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Silly season is in full swing.
[ترجمه گوگل]فصل احمقانه در اوج است
[ترجمه ترگمان]فصل Silly پر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. August has been the silly season for US chief executives.
[ترجمه گوگل]آگوست فصل احمقانه مدیران اجرایی ایالات متحده بوده است
[ترجمه ترگمان]آگوست این فصل احمقانه برای مدیران اجرایی ایالات متحده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One of the more quiet rumors of the silly season so far is that Arsenal is showing an interest in obtaining Michael Owen from Newcastle .
[ترجمه گوگل]یکی از بی سر و صداترین شایعات فصل احمقانه تاکنون این است که آرسنال به جذب مایکل اوون از نیوکاسل علاقه نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یکی از شایعاتی که در مورد فصل احمقانه تاکنون شنیده می شود این است که آرسنال در به دست آوردن مایکل اوون از نیوکاسل در حال نشان دادن علاقه خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. People call the Christmas season the "silly season".
[ترجمه گوگل]مردم فصل کریسمس را "فصل احمقانه" می نامند
[ترجمه ترگمان]مردم فصل کریسمس را \"فصل احمقانه\" می نامند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Those parliamentary gossips still in London enduring the boredom of the silly season waited in happy expectation for the scandal to break.
[ترجمه گوگل]آن شایعات پارلمانی هنوز در لندن که کسالت فصل احمقانه را تحمل می‌کردند، در انتظار شکسته شدن این رسوایی بودند
[ترجمه ترگمان]آن شایعات پارلمانی که هنوز در لندن به سر می بردند، تحمل کسالت و کسالت فصل احمقانه را تحمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jenson Button has reiterated that he is committed to Honda for next season and will not be part of any silly season merry-go-round that follows Fernando Alonso's decision about his future.
[ترجمه گوگل]جنسون باتن تکرار کرده است که برای فصل آینده به هوندا متعهد است و در هیچ دوره‌ای از فصل احمقانه که به دنبال تصمیم فرناندو آلونسو در مورد آینده‌اش باشد، نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]دکمه Jenson تاکید کرده است که او برای فصل بعدی به هوندا سپرده شده است و بخشی از تصمیم فصل احمقانه ای نخواهد بود که تصمیم Fernando Alonso درباره آینده او را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The front-page story is about a dog that can ride a bicycle—it must be the silly season .
[ترجمه گوگل]داستان صفحه اول در مورد سگی است که می تواند دوچرخه سواری کند - باید فصل احمقانه باشد
[ترجمه ترگمان]داستان صفحه اول در مورد سگی است که می تواند دوچرخه سواری کند - باید این فصل احمقانه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• period of time during which there is no exciting news; decrease in the amount of activity (often in the summer)

پیشنهاد کاربران

خبرنگار ها به این فصل ک تو تابستون هست میگن ناثینگ برگر nothing Berger. . . یعنی برگری که هیچی توش نیست . . . منظور اینه که هیچ خبر بخصوصی نداره
1 -
mainly UK
the time of year, usually in the summer, when newspapers are full of stories that are not important because there is no important, especially political, news
عمدتاً انگلیسی بریتانیایی
...
[مشاهده متن کامل]

فصلی از سال، معمولاً در تابستان، زمانی که روزنامه ها پر از اخبار بی اهمیت هستند، زیرا هیچ خبر مهم، به ویژه سیاسی، وجود ندارد.
2 -
a period of time when people do or say things that are not sensible or serious
بازه زمانی که مردم کارهایی را انجام می دهند یا می گویند که معقول یا جدی نیست
It's the political silly season, and this policy is a very silly idea which seems more about public relations than solutions.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/silly-season

بپرس