• (1)تعریف: a horizontal strip or block serving as the foundation for a window or door frame. • مشابه: ledge, threshold
• (2)تعریف: a heavy, horizontal timber or beam that serves as a load-bearing support for the wall of a building.
جمله های نمونه
1. A cat was basking on the window sill.
[ترجمه زهرا] یک گربه روی درگاه پنجره نشسته بود
|
[ترجمه گوگل]گربه ای روی طاقچه در حال لم دادن بود [ترجمه ترگمان]یک گربه روی درگاه پنجره نشسته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The Royal Airforce sill remained dangerously short of bombers.
[ترجمه گوگل]اسکله نیروی هوایی سلطنتی به طور خطرناکی از بمب افکن ها کم بود [ترجمه ترگمان]چارچوب سلطنتی Airforce سلطنتی هنوز به طور خطرناکی از بمب گذاران باقی مانده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He fell from the window sill and put his shoulder out.
[ترجمه گوگل]از طاقچه افتاد و شانه اش را بیرون آورد [ترجمه ترگمان]از پنجره به زمین افتاد و شانه هایش را بیرون انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Whitlock was perched on the sill of the room's only window.
[ترجمه گوگل]ویتلاک روی طاقچه تنها پنجره اتاق نشسته بود [ترجمه ترگمان]ویت لاک روی لبه پنجره اتاق نشسته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If you used a hardwood sill, you could fix draught-strip to it instead of the door.
[ترجمه گوگل]اگر از طاقچه چوب سخت استفاده میکردید، میتوانید به جای در، نوار کششی را روی آن نصب کنید [ترجمه ترگمان]اگر از درگاه چوبی استفاده می کردید، می توانید به جای در آن را به آن چسب بزنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One moment he was there on the sill, and then suddenly he was gone.
[ترجمه گوگل]یک لحظه او آنجا روی آستانه بود، و سپس ناگهان او رفت [ترجمه ترگمان]یک لحظه او روی درگاه پنجره نشسته بود و بعد ناگهان ناپدید شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Outside, a wood dove burbled on my sill.
[ترجمه گوگل]بیرون، یک کبوتر چوبی روی طاقچه ام ترکید [ترجمه ترگمان]بیرون، یک کبوتر جنگلی روی درگاه پنجره من فرود آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She sat out on the sill to wash the windows, lowering the sash to her thighs.
[ترجمه گوگل]روی طاقچه نشست تا پنجره ها را بشوید و ارسی را تا ران هایش پایین آورد [ترجمه ترگمان]روی لبه پنجره نشست تا پنجره ها را بشوید، و کمربند را تا ران خود پایین آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Things are sill being sorted out.
[ترجمه گوگل]اوضاع در حال مرتب شدن است [ترجمه ترگمان]همه چیز در حال مرتب شدن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Not far from her, on the stone sill, perched a redbreast, picking up the crumbs she had scattered.
[ترجمه گوگل]نه چندان دور از او، روی آستانه سنگی، سینه قرمزی نشسته بود و خرده هایی را که پراکنده کرده بود جمع می کرد [ترجمه ترگمان]نه چندان دور از او، روی درگاه سنگی، روی درگاه سنگی نشسته بود و خرده های نان را که پراکنده بودند جمع می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is hoped the fight sill still be filmed and be picked up by one of the other satellite companies.
[ترجمه گوگل]امید است که آستانه مبارزه همچنان فیلمبرداری شود و توسط یکی از شرکت های ماهواره ای دیگر انتخاب شود [ترجمه ترگمان]امید می رود که چارچوب مبارزه با مقاومت همچنان فیلم برداری شود و توسط یکی از دیگر شرکت های ماهواره ای برداشته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I reached under the sill, lifted it, and spread the curtains.
[ترجمه گوگل]دستم را زیر طاقچه بردم، آن را بلند کردم و پرده ها را باز کردم [ترجمه ترگمان]دستم را دراز کردم، آن را بلند کردم و پرده ها را باز کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Sam thrust his leg over the sill.
[ترجمه گوگل]سام پایش را روی طاقچه گذاشت [ترجمه ترگمان]سام پایش را روی درگاه پنجره گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This extra special "Bon Voyage" comes to you to say hope you sill enjoy your trip in every kind of way.
[ترجمه گوگل]این "بن سفر" ویژه فوق العاده به شما می آید تا بگوید امیدواریم از هر نظر از سفر خود لذت ببرید [ترجمه ترگمان]این سفر ویژه به شما برای گفتن این است که می توانید از سفر خود به هر نحوی لذت ببرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A thin, glistening thread of moisture ran along the rough concrete sill.
[ترجمه گوگل]نخ نازک و درخشانی از رطوبت در امتداد آستانه بتنی خشن می چرخید [ترجمه ترگمان]یک رشته باریک و درخشان از رطوبت، روی درگاه دراز و ناهمواری دیده می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[عمران و معماری] آستانه - آبپایه - قرنیز کف پنجره - کف درگاه - کف درگاه - چینه آذرین [زمین شناسی] سیل - سنگ آذرین نفوذی نسبتا افقی است که در میان سنگ دربرگیرنده خود بطور موازی قرار گرفته است [معدن] آستانه (زمین آمار) - سیل (سنگ شناسی) [آمار] اِزاره [آب و خاک] آستانه، آب پایه،سکو
انگلیسی به انگلیسی
• horizontal piece beneath a window; threshold, doorsill, horizontal piece at the base of a doorway; horizontal foundational element (i.e. beam, block, etc.) a sill is a ledge at the bottom of a window.
پیشنهاد کاربران
لبه پنجره
windowsill / window ledge / sill = طاقچه پنجره
sill ( زمینشناسی ) واژه مصوب: آذرینلایه تعریف: تودۀ نفوذی آذرین و تخت که موازی با ساختار صفحهای سنگ های پیرامون خود قرار گرفته باشد