silenced

جمله های نمونه

1. his retorts silenced his accusers
پاسخ های دندان شکن او متهم کنندگان او را خاموش کرد.

2. the wage increase silenced the workers
افزایش مزد سروصدای کارگران را خواباند.

3. a series of arrests and executions silenced the opposition
یک سلسله بازداشت و اعدام مخالفان را مجبور به سکوت کرد.

4. The gang silenced witnesses by intimidation.
[ترجمه گوگل]باند شاهدان را با ارعاب ساکت کردند
[ترجمه ترگمان]افراد گروه با رعب و وحشت شاهدها را ساکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Criticism has now been effectively silenced.
[ترجمه گوگل]اکنون انتقاد عملاً خاموش شده است
[ترجمه ترگمان]انتقادها اکنون به طور موثر خاموش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our bombs silenced the enemy's guns .
[ترجمه گوگل]بمب های ما اسلحه های دشمن را خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]بمباران ما توپ های دشمن را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was silenced by her stinging rebuke.
[ترجمه گوگل]با سرزنش گزنده او ساکت شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که او را سرزنش می کرد، خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The arrival of the teacher silenced the class.
[ترجمه گوگل]آمدن معلم کلاس را ساکت کرد
[ترجمه ترگمان]ورود معلم کلاس را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her recent achievements have silenced her critics.
[ترجمه گوگل]دستاوردهای اخیر او منتقدانش را ساکت کرده است
[ترجمه ترگمان]دستاوردهای اخیر او منتقدان او را خاموش کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Critics were silenced by means of torture and unfair trials.
[ترجمه گوگل]منتقدان با شکنجه و محاکمه های ناعادلانه ساکت شدند
[ترجمه ترگمان]منتقدان از طریق شکنجه و محاکمه ناعادلانه به سکوت محکوم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was important to me not to be silenced by the fear the anonymous caller invoked.
[ترجمه گوگل]برای من مهم بود که با ترسی که تماس گیرنده ناشناس به آن متوسل می شد ساکت نشوم
[ترجمه ترگمان]برای من مهم بود که از ترس اینکه افراد ناشناس به او التماس می کردند ساکت بمانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A ringing phone silenced her.
[ترجمه گوگل]صدای زنگ تلفن او را ساکت کرد
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ تلفن او را ساکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Behind him the mill was silenced, or at least overpowered.
[ترجمه گوگل]پشت سر او آسیاب خاموش شده بود، یا حداقل غلبه کرده بود
[ترجمه ترگمان]در پشت سر او، آسیاب به خاموشی گرایید و یا دست کم گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The article silenced Diem, who had immediately surmised its source, but it did not sway Taylor.
[ترجمه گوگل]این مقاله دیم را ساکت کرد، که بلافاصله منبع آن را حدس زده بود، اما تیلور را تحت تاثیر قرار نداد
[ترجمه ترگمان]این مقاله Diem را خاموش کرد، که بلافاصله منبع آن را حدس زده بود، اما این موضوع تیلور را تحت تاثیر قرار نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Opponents of the regime are quickly silenced.
[ترجمه گوگل]مخالفان رژیم به سرعت ساکت می شوند
[ترجمه ترگمان]مخالفان این رژیم به سرعت خاموش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hushed, made still; quieted, put to rest; suppressed, put down

پیشنهاد کاربران

بپرس