signed

/ˈsaɪnd//saɪnd/

معنی: علامت دار، امضاء شده
معانی دیگر: علامت دار، امضاء شده

جمله های نمونه

1. a signed invoice presumes receipt of goods
بارنامه ی امضا شده نشانه ی دریافت کالا است.

2. he signed and sealed the document
سند را امضا و مهر کرد.

3. he signed away the property to his brother
ملک را به برادرش انتقال داد.

4. he signed his name with a red pen
اسم خودش را با قلم قرمز نوشت.

5. he signed that he wanted to go
اشاره کرد که می خواهد برود.

6. he signed the confession under duress
او به خاطر فشار و تهدید اقرارنامه را امضا کرد.

7. he signed the execution order with a shaking hand
با دستی لرزان حکم اعدام را امضا کرد.

8. he signed the instrument of sale
او سند فروش را امضا کرد.

9. he signed the paper and passed it to others
او ورقه را امضا نمود و به دیگران رد کرد.

10. he signed to act in a movie
قرارداد امضا کرد که در فیلمی بازی کند.

11. they signed peace in the spring of 1918
آنها در بهار 1918 قرارداد صلح را امضا کردند.

12. he makes signed replicas of his own paintings and sells them
او از نقاشی های خود نسخه های مکرر و امضا شده تهیه می کند و می فروشد.

13. she finally signed the paper
سرانجام ورقه را امضا کرد.

14. the criminal signed the confession
بزهکار اقرار نامه را امضا کرد.

15. each directive was signed by the commander himself
هر یک از دستورات شخصا توسط فرمانده امضا می شد.

16. our team has signed two new palyers
تیم ما با دو بازیکن جدید قرارداد بسته است.

17. she dated and signed the check
او چک را تاریخ گذاری و امضا کرد.

18. the deed was signed and stamped
قباله امضا و مهر شده بود.

19. each of the students signed the paper and passed it on to his neighbor
هر یک از شاگردان ورقه را امضا کرد و به نفر بعدی داد.

20. the capitulation agreement was signed in a tent
قرار داد تسلیم در یک چادر امضا شد.

21. this slip must be signed by the recipient
این برگه باید توسط دریافت کننده امضا شود.

22. when the deed is signed and sealed, the house will be legally yours
هنگامی که قباله امضا و مهر شود خانه قانونا متعلق به شما خواهد بود.

23. these events preclude the peace agreement from being signed
این رویدادها مانع عقد قرار داد صلح می شوند.

24. is it a coincidence that all the complaints are signed by these three brothers?
آیا تصادفی است که کلیه ی شکایات توسط این سه برادر امضا شده است ؟

25. owing to their intransigent attitude, the ceasefire agreement was not signed
به خاطر روش آشتی ناپذیر آنان قرار داد آتش بس امضا نشد.

26. this condition is part and parcel of the agreement we signed last year
این شرط بخشی از قراردادی است که پارسال امضا کردیم.

27. He has signed on at the job centre.
[ترجمه گوگل]او در مرکز کار امضا کرده است
[ترجمه ترگمان]او در مرکز کار به امضا رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. All the other countries signed the agreement, leaving Britain out on a limb.
[ترجمه گوگل]همه کشورهای دیگر این توافقنامه را امضا کردند و بریتانیا را از دست داد
[ترجمه ترگمان]تمام کشورهای دیگر این توافقنامه را امضا کردند و بریتانیا را در یک دست رها کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. He signed on yesterday and will start work on Monday.
[ترجمه گوگل]او دیروز امضا کرد و از دوشنبه کار خود را آغاز خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او دیروز امضا کرد و روز دوشنبه کار خود را شروع خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. I signed to him to keep away, but he continued to advance.
[ترجمه گوگل]من به او امضا کردم که دور بماند، اما او به پیشروی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]من به او اشاره کردم که از اینجا دور شود، اما او همچنان به پیشروی ادامه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علامت دار (صفت)
symbolic, marked, signed

امضاء شده (صفت)
signed

تخصصی

[ریاضیات] نشاندار، علامت دار

انگلیسی به انگلیسی

• having a signature, marked with a person's signature

پیشنهاد کاربران

[قدیمی] مُوَشَّح
مثال ( از تاریخ بیهقی ) : و امروز که نامه به نام بندگان موشّح رسید، بر حکم فرمان عالی برفتند.
وقتی امضای کسی پای چیزی باشه به این معنا ست که اونو تایید کرده پس با توجه به بافتار متن میشه یه معنی این کلمه تایید شده ، روا دانسته شده ، مجاز هم باشه
write one's name on ( a letter, card, document, etc. ) to introduce yourself as the writer or sender.
امضا کردن.
تعیین کردن
مشخص کردن
امضا کردن

بپرس