🔸 معادل فارسی: دستاورد شاخص / موفقیت برجسته / نقطه ی اوج عملکرد
در زبان محاوره ای: کارِ بزرگش، شاهکارش، اون کاری که باهاش شناخته می شه
🔸 تعریف ها:
1. ( شخصی – حرفه ای ) :
دستاوردی که بیش از هر چیز دیگه ای با یک فرد یا سازمان شناخته می شه؛ نماد موفقیت یا مهارت اون فرد
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The theory of relativity was Einstein’s signature achievement. نظریه ی نسبیت، شاهکار انیشتین بود.
2. ( سیاسی – تاریخی ) : اقدامی مهم یا سیاستی که به عنوان نقطه ی عطف دوران یک رهبر یا دولت شناخته می شه
مثال: The Affordable Care Act was Obama’s signature achievement. قانون مراقبت مقرون به صرفه، دستاورد شاخص دوران اوباما بود.
🔸 مترادف ها: crowning achievement – hallmark – defining success – legacy – milestone
در زبان محاوره ای: کارِ بزرگش، شاهکارش، اون کاری که باهاش شناخته می شه
🔸 تعریف ها:
1. ( شخصی – حرفه ای ) :
دستاوردی که بیش از هر چیز دیگه ای با یک فرد یا سازمان شناخته می شه؛ نماد موفقیت یا مهارت اون فرد
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The theory of relativity was Einstein’s signature achievement. نظریه ی نسبیت، شاهکار انیشتین بود.
2. ( سیاسی – تاریخی ) : اقدامی مهم یا سیاستی که به عنوان نقطه ی عطف دوران یک رهبر یا دولت شناخته می شه
مثال: The Affordable Care Act was Obama’s signature achievement. قانون مراقبت مقرون به صرفه، دستاورد شاخص دوران اوباما بود.
🔸 مترادف ها: crowning achievement – hallmark – defining success – legacy – milestone