1. The display will flash "L," signaling the user to change the batteries.
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش "L" را چشمک می زند و به کاربر سیگنال می دهد که باتری را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]صفحه نمایش \"L\" را فایر خواهد کرد که به کاربر علامت می دهد تا باتری ها را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صفحه نمایش \"L\" را فایر خواهد کرد که به کاربر علامت می دهد تا باتری ها را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The beach community tightened law enforcement, signaling that college students weren't welcome during spring break.
[ترجمه گوگل]جامعه ساحلی، اجرای قانون را تشدید کرد و نشان داد که دانشجویان در طول تعطیلات بهار استقبال نمیشوند
[ترجمه ترگمان]جامعه ساحلی اجرای قانون را تشدید کرد و اشاره کرد که دانشجویان کالج در طی تعطیلات بهار مورد استقبال قرار نگرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جامعه ساحلی اجرای قانون را تشدید کرد و اشاره کرد که دانشجویان کالج در طی تعطیلات بهار مورد استقبال قرار نگرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This is certainly a novel method of signaling fair-mindedness on the eve of serious federal policy negotiations.
[ترجمه گوگل]این مطمئناً یک روش جدید برای نشان دادن انصاف در آستانه مذاکرات جدی سیاست فدرال است
[ترجمه ترگمان]این قطعا روشی جدید برای signaling fair در آستانه مذاکرات جدی سیاست فدرال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این قطعا روشی جدید برای signaling fair در آستانه مذاکرات جدی سیاست فدرال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He'd been signaling his desire to leave for over a year.
[ترجمه گوگل]او بیش از یک سال بود که تمایل خود را برای رفتن نشان داده بود
[ترجمه ترگمان]او به او اشاره کرده بود که یک سال از اینجا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به او اشاره کرده بود که یک سال از اینجا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Mitchell was shocked to see the man signaling him with sly winks.
[ترجمه گوگل]میچل از دیدن مردی که با چشمک های حیله گرانه به او اشاره می کرد، شوکه شد
[ترجمه ترگمان]می چل از دیدن این مرد یکه خورد و چشمک شیطنت آمیزی زد، یکه خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می چل از دیدن این مرد یکه خورد و چشمک شیطنت آمیزی زد، یکه خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And investors are signaling their belief that it will ultimately pull the economy out of a four-year slump.
[ترجمه گوگل]و سرمایه گذاران اعتقاد خود را نشان می دهند که در نهایت اقتصاد را از رکود چهار ساله خارج می کند
[ترجمه ترگمان]و سرمایه گذاران عقیده خود مبنی بر اینکه این کشور در نهایت اقتصاد را از رکود اقتصادی چهار ساله به بیرون می کشد، نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و سرمایه گذاران عقیده خود مبنی بر اینکه این کشور در نهایت اقتصاد را از رکود اقتصادی چهار ساله به بیرون می کشد، نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. These signaling molecules are called neurotransmitters because they transmit messages between neurons.
[ترجمه گوگل]این مولکولهای سیگنالدهنده، انتقالدهندههای عصبی نامیده میشوند، زیرا پیامهایی را بین نورونها منتقل میکنند
[ترجمه ترگمان]این مولکول های علامت دهی عصبی نامیده می شوند چون پیام ها بین نورون ها را انتقال می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مولکول های علامت دهی عصبی نامیده می شوند چون پیام ها بین نورون ها را انتقال می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. That idiot changed lanes without signaling.
[ترجمه گوگل]اون احمق بدون علامت دادن مسیر رو عوض کرد
[ترجمه ترگمان] اون احمق بدون علامت دادن مسیرش رو عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون احمق بدون علامت دادن مسیرش رو عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Juwan Howard is fined for signaling his degree of respect for the refs, on a scale of 1 to
[ترجمه گوگل]جووان هاوارد به دلیل ابراز احترام به داوران در مقیاس 1 تا جریمه شد
[ترجمه ترگمان]Juwan هوارد برای علامت دادن درجه احترام به the جریمه شد، در مقیاسی از ۱ تا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Juwan هوارد برای علامت دادن درجه احترام به the جریمه شد، در مقیاسی از ۱ تا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Objective Comprehensive understanding of signaling pathways involved in the biological process of colorectal adenoma - carcinoma transition.
[ترجمه گوگل]هدف درک جامع مسیرهای سیگنال دهی درگیر در فرآیند بیولوژیکی آدنوم کولورکتال - انتقال کارسینوم
[ترجمه ترگمان]هدف شناخت جامع مسیرهای سیگنال دهی درگیر در فرآیند بیولوژیکی گذار adenoma - carcinoma
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف شناخت جامع مسیرهای سیگنال دهی درگیر در فرآیند بیولوژیکی گذار adenoma - carcinoma
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Switches have a signaling channel between them called the Network-to-Network Interface (NNI).
[ترجمه گوگل]سوئیچ ها دارای یک کانال سیگنالینگ بین خود هستند که به آن رابط شبکه به شبکه (NNI) می گویند
[ترجمه ترگمان]سوییچ ها یک کانال سیگنال دهی بین آن ها دارند که واسط شبکه به شبکه نامیده می شوند (NNI)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوییچ ها یک کانال سیگنال دهی بین آن ها دارند که واسط شبکه به شبکه نامیده می شوند (NNI)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. According to Signaling Theory, dividend is an effective signal for company to transmit its inside information.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری سیگنالینگ، سود سهام یک سیگنال موثر برای شرکت برای انتقال اطلاعات داخلی خود است
[ترجمه ترگمان]طبق نظریه سیگنال دهی، سود تقسیمی سیگنال موثر برای شرکت جهت انتقال اطلاعات داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طبق نظریه سیگنال دهی، سود تقسیمی سیگنال موثر برای شرکت جهت انتقال اطلاعات داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There are many different kinds of PSTN signaling, including signaling between local exchanges.
[ترجمه گوگل]انواع مختلفی از سیگنال دهی PSTN از جمله سیگنال دهی بین مبادلات محلی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از سیگنال دهی PSTN از جمله سیگنال دهی بین بازارهای محلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از سیگنال دهی PSTN از جمله سیگنال دهی بین بازارهای محلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The routing label is used by the signaling message handling operations for the delivery operation.
[ترجمه گوگل]برچسب مسیریابی توسط عملیات مدیریت پیام سیگنالینگ برای عملیات تحویل استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برچسب مسیریابی توسط سیگنال دهی پیام برای عملیات تحویل استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برچسب مسیریابی توسط سیگنال دهی پیام برای عملیات تحویل استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید