signaler


معنی: علامت دهنده
معانی دیگر: علامت دهنده

جمله های نمونه

1. The radio is giving out a strange signal.
[ترجمه گوگل]رادیو سیگنال عجیبی می دهد
[ترجمه ترگمان] رادیو علامت عجیبی میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The signal will be converted into digital code.
[ترجمه گوگل]سیگنال به کد دیجیتال تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]سیگنال به کد دیجیتال تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then the rain came and the red flag went up to signal a halt.
[ترجمه گوگل]سپس باران آمد و پرچم قرمز به نشانه توقف بالا رفت
[ترجمه ترگمان]سپس باران آمد و پرچم سرخ متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They suffered from nervous tension when the signal was shown on a radarscope.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سیگنال در رادارسکوپ نشان داده شد، آنها از تنش عصبی رنج می بردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از تنش عصبی زمانی که سیگنال در یک radarscope نشان داده شد، رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Signal lights on cars have edged out hand signals.
[ترجمه گوگل]چراغ‌های سیگنال روی ماشین‌ها سیگنال‌های دستی را کنار زده‌اند
[ترجمه ترگمان]سیگنال چراغ روی خودروها به سرعت سیگنال های دست را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Laughing when you should be crying sends out the wrong signals to people.
[ترجمه گوگل]خندیدن در زمانی که باید گریه کنید سیگنال های اشتباهی را به مردم ارسال می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی که شما گریه می کنید علامت اشتباه را به مردم می فرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The smoke signals from the central bank suggest further cuts are coming.
[ترجمه گوگل]سیگنال های دود از بانک مرکزی حاکی از آن است که کاهش بیشتر در راه است
[ترجمه ترگمان]سیگنال های دود از سوی بانک مرکزی حاکی از آن است که کاهش های بیشتری در حال انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When I give the signal, run!
[ترجمه گوگل]وقتی سیگنال دادم بدوید!
[ترجمه ترگمان]وقتی علامت دادم، فرار کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In a forest, wet wood and needles attenuate the signals.
[ترجمه گوگل]در یک جنگل، چوب مرطوب و سوزن سیگنال ها را ضعیف می کند
[ترجمه ترگمان]در جنگل، چوب و سوزن های مرطوب کننده سیگنال ها را تضعیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The driver misread an important signal.
[ترجمه گوگل]راننده یک سیگنال مهم را اشتباه خوانده است
[ترجمه ترگمان]راننده علامت مهمی برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A radio signal was sent to the spacecraft.
[ترجمه گوگل]یک سیگنال رادیویی به فضاپیما ارسال شد
[ترجمه ترگمان]یک سیگنال رادیویی به فضا فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When she gave the signal, they all cheered.
[ترجمه گوگل]وقتی علامت داد، همه تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی علامت داد همه خوشحال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The railway signal showed that the train could pass.
[ترجمه گوگل]سیگنال راه آهن نشان می داد که قطار می تواند عبور کند
[ترجمه ترگمان]علامت راه آهن نشان می داد که قطار می تواند از آنجا بگذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The tourists signaled the driver to pull over.
[ترجمه گوگل]گردشگران به راننده علامت دادند که جلو بیاید
[ترجمه ترگمان]توریست ها به راننده اشاره کردند که کنار بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علامت دهنده (اسم)
signaler

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that communicates with signals; indicator, one who gestures, one who beckons

پیشنهاد کاربران

بپرس