sign on


(بویژه با امضای قرارداد و غیره) استخدام کردن یا شدن، به کار گرفتن

جمله های نمونه

1. Once you sign on the dotted line you are committed to that property.
[ترجمه گوگل]هنگامی که روی خط نقطه چین امضا می کنید، به آن ویژگی متعهد هستید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شما بر روی خط نقطه چین که به آن تعلق دارید امضا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sign on the toilet door said 'Engaged'.
[ترجمه گوگل]تابلو روی در توالت نوشته بود "نامزد"
[ترجمه ترگمان]علامت روی توالت گفت: نامزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sign on the wall said 'Now wash your hands'.
[ترجمه گوگل]تابلوی روی دیوار نوشته بود "حالا دست هایت را بشور"
[ترجمه ترگمان]علامتی که روی دیوار نوشته شده بود، گفت: حالا دستتان را بشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sign on the gates read "No Unauthorized Entry".
[ترجمه گوگل]تابلویی که روی دروازه ها نوشته شده بود "ورود غیرمجاز ممنوع"
[ترجمه ترگمان]علامت روی گیت نوشته شده بود: \"هیچ ورودی غیر مجاز\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'll probably have to sign on with a nursing agency.
[ترجمه احمد] احتمالا باید ( مجبورم ) به یک آژانس پرستاری استخدام شم
|
[ترجمه گوگل]احتمالاً باید با یک آژانس پرستاری امضا کنم
[ترجمه ترگمان]احتمالا باید با یک آژانس پرستاری امضا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A sign on the outer door read: 'No Entry'.
[ترجمه گوگل]تابلویی روی در بیرونی نوشته شده بود: "ورود ممنوع"
[ترجمه ترگمان]تابلویی روی در بیرونی نوشته بود: ورود ممنوع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Just sign on the dotted line and the car is yours.
[ترجمه گوگل]فقط روی خط چین امضا کنید و ماشین مال شماست
[ترجمه ترگمان]فقط روی خط dotted امضا کنید و ماشین مال شماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Make sure the repairs are done before you sign on the dotted line.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه روی خط نقطه چین امضا کنید، مطمئن شوید که تعمیرات انجام شده است
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که تعمیرات قبل از امضای روی خط نقطه چین انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's time for you to sign on.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که شما وارد شوید
[ترجمه ترگمان]وقتشه که امضاش کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sign on the dotted line.
[ترجمه گوگل]روی خط نقطه چین امضا کنید
[ترجمه ترگمان] اینجا رو امضا کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sign on the bus read "Private: Not In Service".
[ترجمه گوگل]روی تابلوی اتوبوس نوشته شده بود "خصوصی: در خدمت نیست"
[ترجمه ترگمان]علامت روی اتوبوس روزنامه \"خصوصی: نه در خدمات\" را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I had to sign on the dole on Monday.
[ترجمه گوگل]من باید روز دوشنبه روی قرارداد امضا می کردم
[ترجمه ترگمان]من باید روز دوشنبه اخبار خیریه را امضا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He hung a sign on the door of the shop which said it would reopen at
[ترجمه گوگل]تابلویی را روی در مغازه آویزان کرد که در آن نوشته بود در مغازه باز می شود
[ترجمه ترگمان]تابلویی روی در مغازه نصب کرد که می گفت دوباره باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sign on the fence said 'No trespassing'.
[ترجمه گوگل]تابلوی روی حصار نوشته بود "تجاوز ممنوع"
[ترجمه ترگمان]علامتی که روی نرده بود گفت که بی اجازه وارد نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There was a "For Sale" sign on the front lawn.
[ترجمه گوگل]روی چمن جلویی تابلوی "فروش" بود
[ترجمه ترگمان]علامت \"برای فروش\" در چمن جلو وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• give a signature; sign up; begin a broadcasted communication

پیشنهاد کاربران

**Sign - on** as a noun can refer to several things:
1. **Login Credentials**:
- **Definition**: The username and password for logging in to a computer account�.
- **تعریف**: نام کاربری و رمز عبور برای ورود به یک حساب کاربری کامپیوتر.
...
[مشاهده متن کامل]

- **Example**: Make sure to keep your sign - on credentials secure.
- **مثال**: مطمئن شوید که اطلاعات ورود خود را ایمن نگه دارید.
2. **Instance of Signing On**:
- **Definition**: An act or instance of signing on to something�.
- **تعریف**: یک عمل یا نمونه ای از ورود به چیزی.
- **Example**: There was a problem with the sign - on process this morning.
- **مثال**: صبح امروز مشکلی در فرآیند ورود وجود داشت.
3. **Broadcasting**:
- **Definition**: The opening salutation, station identification, etc. , at the beginning of the broadcast day�.
- **تعریف**: سلام افتتاحیه، شناسایی ایستگاه و غیره در ابتدای روز پخش.
- **Example**: The radio station's sign - on includes a brief news update.
- **مثال**: ورود ایستگاه رادیویی شامل یک به روزرسانی خبری مختصر است.

= signing bonus
پاداش جذب/ پاداش عضویت در سازمان
مدعی مزایای بیمه بیکاری بودن، ثبت نام برای بیمه بیکاری
به کار گرفتن، موافقت برای شرکت در انجام کاری،
اعلامومعرفی شروع برنامه در ابتدای پخش هر برنامه تلویزیونی رادیویی یا اینترنتی
استخدام کردن

بپرس