sigmoid


معنی: پیچیده، حلقوی، هلالی
معانی دیگر: به این شکل: s، اس شکل، سین دیس، دوهلالی، سی شکل، یک هلالی، مانندs، هلالی
sigmoid(al)
ماننده، ملتوی، نیم دایره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sigmoidal (adj.), sigmoidally (adv.)
(1) تعریف: having the shape of the letter "C" or "S".

(2) تعریف: of, relating to, or near the S-shaped bend of the colon.

جمله های نمونه

1. In the sigmoid colon, however, 47% of strictures were malignant.
[ترجمه گوگل]با این حال، در کولون سیگموئید، 47 درصد تنگی ها بدخیم بودند
[ترجمه ترگمان]با این حال، در کلون sigmoid، ۴۷ % of بدخیم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The rectum, sigmoid colon, and terminal ileum seem to be particularly at risk from pelvic radiotherapy.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد رکتوم، کولون سیگموئید و ایلئوم انتهایی به ویژه در معرض خطر رادیوتراپی لگن هستند
[ترجمه ترگمان]راست روده، sigmoid، و ileum به طور خاص در معرض خطر from لگن قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sigmoid no like, fear poison.
[ترجمه گوگل]سیگموئید هیچ شبیه، ترس زهر
[ترجمه ترگمان]از زهر ترس ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rectum and sigmoid colon are at the bottom extending to the right.
[ترجمه گوگل]رکتوم و کولون سیگموئید در پایین به سمت راست امتداد دارند
[ترجمه ترگمان]راست روده و مقعد در پایین به سمت راست امتداد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The involved parts are rectum, sigmoid, cecum and ascending colon.
[ترجمه گوگل]قسمت های درگیر رکتوم، سیگموئید، سکوم و کولون صعودی است
[ترجمه ترگمان]قسمت های درگیر راست روده، sigmoid، cecum و colon هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dislodging entrapped fecal matter above the sigmoid colon area.
[ترجمه گوگل]خارج کردن مواد مدفوع به دام افتاده در بالای ناحیه کولون سیگموئید
[ترجمه ترگمان]Dislodging entrapped و مدفوع در بالای ناحیه sigmoid colon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusions Laparoscopic peritoneal vaginoplasty and sigmoid loop vaginoplasty present a similar therapeutic efficacy, but the former gives less surgical invasion than the latter.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری واژینوپلاستی صفاقی لاپاروسکوپی و واژینوپلاستی حلقه سیگموئید اثر درمانی مشابهی دارند، اما اولی تهاجم جراحی کمتری نسبت به دومی می‌دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری laparoscopic peritoneal vaginoplasty و حلقه sigmoid، اثر درمانی مشابهی را ارایه می دهند، اما اولی تهاجم کم تر جراحی را نسبت به دومی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The left ureter was tunneled under the sigmoid mesocolon towards the right lower abdomen.
[ترجمه گوگل]حالب چپ در زیر مزوکولون سیگموئید به سمت پایین شکم راست تونل زده شد
[ترجمه ترگمان]The چپ در زیر the mesocolon سمت راست شکم قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rectum, sigmoid colon and left colon were most often involved in UC, while cecum ascending colon and right colon were most often involved in CD.
[ترجمه گوگل]رکتوم، کولون سیگموئید و کولون چپ اغلب در UC درگیر بودند، در حالی که کولون صعودی سکوم و کولون راست اغلب در CD درگیر بودند
[ترجمه ترگمان]rectum، کلون sigmoid و کلون باقی مانده اغلب در UC دخیل هستند، در حالی که کلون ascending بالا و colon درست اغلب در سی دی دخیل بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fig EMR for sigmoid colon submucosal cancer, additional surgical operation after EMR.
[ترجمه گوگل]Fig EMR برای سرطان زیر مخاطی کولون سیگموئید، عمل جراحی اضافی بعد از EMR
[ترجمه ترگمان]شکل EMR برای سرطان کولون sigmoid، عملیات جراحی اضافی بعد از EMR
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The dilation of rectum, sigmoid colon, and transverse colon had significant difference in different positions.
[ترجمه گوگل]اتساع راست روده، کولون سیگموئید و کولون عرضی در موقعیت های مختلف تفاوت معنی داری داشتند
[ترجمه ترگمان]انبساط راست روده، راست روده، sigmoid، و colon عرضی اختلاف معنی داری در موقعیت های مختلف داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion Orthotopic continent delemial sigmoid neobladder is a simple and effective method for urinary diversion.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری نئوبدرد سیگموئید دلمیال قاره ای ارتوتوپی روشی ساده و موثر برای انحراف ادرار است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری continent sigmoid delemial neobladder یک روش ساده و موثر برای منحرف کردن ادرار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In circumstances where the topography was not clear, patients received only sigmoid colon infusions.
[ترجمه گوگل]در شرایطی که توپوگرافی واضح نبود، بیماران فقط انفوزیون کولون سیگموئید دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]در شرایطی که توپوگرافی مشخص نشد، بیماران تنها در اثر infusions کلون (sigmoid کلون)دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. White says that to be a clavicle, the specimen should have an S- or sigmoid curie, but it does not.
[ترجمه گوگل]وایت می گوید که برای ترقوه بودن، نمونه باید کوری S یا سیگموئید داشته باشد، اما اینطور نیست
[ترجمه ترگمان]سفید می گوید که به ترقوه، نمونه باید S - یا sigmoid کوری باشد، اما این گونه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At colectomy two Dukes's A cancers were found; one in the sigmoid and one in the transverse colon.
[ترجمه گوگل]در کولکتومی دو سرطان A دوکس پیدا شد یکی در سیگموئید و دیگری در کولون عرضی
[ترجمه ترگمان]در colectomy دو سرطانی A یافت شد؛ یکی در the و یکی در the عرضی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیچیده (صفت)
abstruse, complex, intricate, wrapped, twisted, involved, knotty, sigmoid, indirect, crooked, rolled, obscurant, wreathy, recondite, crabby, crimpy, unintelligible, revolute, verticillate

حلقوی (صفت)
vortical, vortiginous, annular, convoluted, sigmoid, annulate, convolute, guttural, terete, laryngeal

هلالی (صفت)
sigmoid, semilunar, toric, embowed, lunate

تخصصی

[پلیمر] S مانند

انگلیسی به انگلیسی

• resembling the letter c; resembling the letter s; located near the sigmoid flexure of the large intestine (medicine)

پیشنهاد کاربران

سفت شدن ماهیچه های نایژه ای که باعث انقباض لوله ها می شود، مثلاًً در آسم.
در واکنشهای الکتروشیمیایی منظور برگشت ناپذیر شدن واکنش هست
تابع تحریک سیگموئید

بپرس