sigillate


معنی: مهر زدن
معانی دیگر: مهردار، نشان دار

مترادف ها

مهر زدن (فعل)
frank, seal, stamp, imprint, impress, sigillate

انگلیسی به انگلیسی

• imprinted, decorated with stamped markings (of pottery)

پیشنهاد کاربران

بپرس