1. her sightless orbs
چشمان نابینای او
2. He turned his sightless eyes their way and boomed out a greeting.
[ترجمه گوگل]او چشمان بی بین خود را به سمت آنها چرخاند و یک سلام و احوال پرسی کرد
[ترجمه ترگمان]سرش را برگرداند و با سر و صدا راه خود را باز کرد و سلام و احوال پرسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He wiped a tear from his sightless eyes.
[ترجمه گوگل]قطره اشکی از چشمان بی بصیرتش پاک کرد
[ترجمه ترگمان]قطره اشکی را از چشمان sightless پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Now bereft of roofs and windows, its sightless eyes command a superb view of the Swale far below.
[ترجمه گوگل]اکنون بدون سقف و پنجره، چشمان بیدور آن منظره فوقالعادهای از Swale را در پایینتر نشان میدهد
[ترجمه ترگمان]اکنون دیگر از بام ها و پنجره ها محروم مانده بود و چشم های روشنش دیده بود که از the بسیار دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She shivered as she felt so many sightless eyes boring into her.
[ترجمه گوگل]وقتی احساس کرد که چشم های بی بینایی زیادی در او خسته شده اند، می لرزید
[ترجمه ترگمان]او به خود لرزید و چنان احساس کرد که چشمان بی sightless به او خیره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her greenish eyes were wide open, staring sightless at the ceiling.
[ترجمه گوگل]چشمان مایل به سبزش کاملاً باز بود و بدون چشمانداز به سقف خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]چشم های سبزش باز بود و به سقف خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Now, her face is a scarred and sightless mask that evokes horror and disgust from strangers.
[ترجمه گوگل]اکنون چهره او ماسکی است زخمی و بی چشم که وحشت و انزجار غریبه ها را برمی انگیزد
[ترجمه ترگمان]حال، چهره او ماسکی است که با وحشت و بیزاری از غریبه ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Langford received the gaze of his wide-set, sightless brown eyes, from which all glint of humor was gone.
[ترجمه گوگل]لنگفورد نگاه چشمان قهوهای گشاد و بیبیناییاش را دید که تمام درخشش طنز از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]بسته بود و نگاه خیره او به چشمان قهوه ای روشنش دیده می شد که برق شیطنت از آن رخت بر بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For seven months, I tried to live sightless and sexless and I became more depressed.
[ترجمه گوگل]هفت ماه سعی کردم بی بینا و بدون جنسیت زندگی کنم و بیشتر افسرده شدم
[ترجمه ترگمان]برای مدت هفت ماه، من سعی کردم sightless و عاری از سکس باشم و بیشتر افسرده شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The statue stared down at them with sightless eyes.
[ترجمه گوگل]مجسمه با چشمانی بی بینا به آنها خیره شد
[ترجمه ترگمان]مجسمه با چشمان sightless به آن ها خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sightless and flightless, they exist only to be impregnated.
[ترجمه گوگل]بدون دید و پرواز، آنها فقط برای آغشته شدن وجود دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانند پرواز کنند و نمی توانند پرواز کنند، آن ها فقط برای آغشته شدن وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It against the window wash that I am sightless.
[ترجمه گوگل]در مقابل پنجره شوی که من بی بینم
[ترجمه ترگمان]این تقصیر از پنجره است که من sightless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Add secret data to using a program, same sightless also.
[ترجمه گوگل]اضافه کردن داده های مخفی به استفاده از یک برنامه، همان بی دید نیز
[ترجمه ترگمان]داده های محرمانه را برای استفاده از یک برنامه اضافه کنید، همان حالت sightless نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Seawater? Sightless, he listened, hunting the booming sounds of the ocean.
[ترجمه گوگل]آب دریا؟ بی چشم، گوش می داد و صداهای پر رونق اقیانوس را شکار می کرد
[ترجمه ترگمان]seawater \"؟\" در حالی که صدای غرش اقیانوس را می شنید، گوش فرا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید