sight unseen


بدون دیدن ملک مورد معامله یا چیز مورد بحث

جمله های نمونه

1. We bought the table sight unseen and were pleased to find it was perfect for our kitchen.
[ترجمه ماری] ما میز رو بدون دیدنش خریدیم و خوشحال بودیم که پیداش کردیم این میز برای اشپزخانه ما عالی بود
|
[ترجمه گوگل]ما دید روی میز را به صورت نادیده خریدیم و از اینکه برای آشپزخانه ما عالی است راضی بودیم
[ترجمه ترگمان]ما می زی را که نادیده گرفته بودیم خریدیم و خوشحال بودیم که آن را به خاطر آشپزخانه خودمان پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I can't believe you would rent a place sight unseen.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم باور کنم که شما یک مکان دیدنی را اجاره کنید
[ترجمه ترگمان]باورم نمی شه که تو جایی رو نادیده بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I never buy anything sight unseen.
[ترجمه گوگل]من هرگز چیزهای دیده نشده را نمی خرم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت چیزی ندیدم که دیده نشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You should never buy a car sight unseen.
[ترجمه گوگل]هرگز نباید یک ماشین دید دیده نشده بخرید
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت نباید کسی رو دیده باشی که دیده نشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The principal said he offered me the Position sight unseen based on my letter of application and my resume.
[ترجمه گوگل]مدیر مدرسه گفت که بر اساس نامه درخواستی و رزومه ام، دید پوزیشن را به من پیشنهاد داده است
[ترجمه ترگمان]مدیر گفت که او به من پیشنهاد پست را مبنی بر نامه من و رزومه من داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He bought his house sight unseen, sold on the location.
[ترجمه گوگل]او خانه خود را به صورت نادیده خرید، در محل فروخته شد
[ترجمه ترگمان]خانه او را که دیده نمی شد و در محل خود دیده بود، خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although people sometimes buy property sight unseen, it'sa remarkably bad idea.
[ترجمه گوگل]اگرچه مردم گاهی اوقات ملکی را به صورت غیرقابل مشاهده می خرند، اما این ایده بسیار بدی است
[ترجمه ترگمان]اگر چه مردم گاهی از دیدن این منظره چیزی نادیده می گیرند، این فکر خیلی بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I refuse to buy anything sight unseen.
[ترجمه گوگل]من از خرید هر چیز دیده نشده امتناع می کنم
[ترجمه ترگمان] من از دیدن چیزی که دیده نمیشه امتناع می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many goods are bought online sight unseen.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کالاها به صورت آنلاین خریداری می شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اجناس به صورت آنلاین دیده نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But nothing's worse than driving into an auto repair shop, sight unseen, and being fleeced.
[ترجمه گوگل]اما هیچ چیز بدتر از این نیست که وارد یک تعمیرگاه خودرو شوید، منظره ای دیده نشود و پشم گوسفند شوید
[ترجمه ترگمان]اما چیزی بدتر از رانندگی در یک مغازه تعمیر اتومبیل دیده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Taking a risk, I ordered five each of six Victorian species, sight unseen.
[ترجمه گوگل]با ریسک کردن، پنج گونه از شش گونه ویکتوریایی را سفارش دادم، دیدی دیده نشده بود
[ترجمه ترگمان]با ریسک کردن، پنج گونه از شش گونه ویکتوریایی را دستور دادم که دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If I didn't take the car, the other guy was willing to buy it sight unseen.
[ترجمه گوگل]اگر من ماشین را نمی گرفتم، مرد دیگر حاضر بود آن را بخرد
[ترجمه ترگمان]اگر ماشین را برنداشتم، آن مرد دیگر مایل بود آن را نادیده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• without been seen in advance

پیشنهاد کاربران

1. 🔹 معنی دقیق
English:
If you buy, rent, or choose something sight unseen, you do it without having seen or examined it beforehand.
فارسی:
�sight unseen� یعنی چیزی را بدون دیدن یا بررسی قبلی انتخاب/خریدن/اجاره کردن.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
2. 🔹 معادل های فارسی
رسمی:
بدون رؤیت
بدون بازدید قبلی
بدون مشاهده پیشاپیش
محاوره ای:
ندیده خریدن / گرفتن
الکی انتخاب کردن
همین جوری اعتماد کردن
- - -
3. 🔹 مثال ها
1 ) املاک
English: I can’t believe you would rent a place sight unseen.
فارسی رسمی: باورم نمی شود خانه ای را بدون بازدید قبلی اجاره کنی.
( خیابونی: جدی خونه رو ندیده اجاره کردی؟! )
- - -
2 ) خرید اینترنتی
English: Many people buy clothes online sight unseen.
فارسی رسمی: بسیاری از افراد لباس را به صورت اینترنتی و بدون رؤیت قبلی خریداری می کنند.
( خیابونی: کلیا لباسو اینترنتی می خرن، ندیده! )
- - -
3 ) خودرو
English: He bought the car sight unseen, trusting the dealer’s word.
فارسی رسمی: او ماشین را بدون مشاهده قبلی، صرفاً با اعتماد به حرف فروشنده خرید.
( خیابونی: ماشینو ندیده خرید، فقط به حرف فروشنده اعتماد کرد. )
- - -
4 ) روابط / استعاره ای
English: She agreed to marry him sight unseen, through an arranged marriage.
فارسی رسمی: او در ازدواجی سنتی بدون دیدن قبلی، با ازدواج موافقت کرد.
( خیابونی: اصلاً ندیده بله رو گفت. )
- - -
5 ) حرفه ای / کاری
English: Hiring employees sight unseen can be risky.
فارسی رسمی: استخدام کارکنان بدون مصاحبه و مشاهده قبلی می تواند پرریسک باشد.
( خیابونی: کارمند ندیده استخدام کنی؟ ریسکه. )
- - -
4. 🔹 اصطلاحات و collocationهای مرتبط
blind buy → خرید کورکورانه
buying blind → خریدن بدون اطلاع قبلی
leap of faith → کاری را صرفاً از روی اعتماد انجام دادن
trust your luck → اعتماد به شانس

What does a sight unseen mean?
without inspection or appraisal
بدون بازرسی یا ارزیابی
Without having viewed the object in question, as in He bought the horse sight unseen. This seeming oxymoron—how can a sight, which means something seen, be not seen?
...
[مشاهده متن کامل]

How do you use sight unseen in a sentence?
Without seeing or examining something: I never buy anything sight unseen.
ندیده یا به اصطلاح ندیده و نشناخته.
My mother wants us to get married sight unseen.
مادرم ندیده ( ندیده و نشناخته ) ازم می خواهد که باهاش ازدواج کنم.

viewed the object in question, as in He bought the horse sight unseen. This seeming oxymoron?? how can a sight, which means something seen, be not seen?
ندیده یا به اصطلاح ندیده و نشناخته
علاوه بر معانی آمدهمعنی زیر رو هم می خواستم اضافه کنم:
• بدون بازرسی یا ارزیابی قبلی
ندیده، ندید