sideslip

/ˈsaɪdslɪp//ˈsaɪdslɪp/

(مثلا در اسکی) به یک سو لغزیدن، کج سریدن، (هواپیمایی) کج سری، لغزش به راست یا چپ یا پایین، یکور شدن، سرخوردن اتومبیل وامثال ان، یک برشدن یا سر خوردن اتومبیل ومانندان، بچه حرامزاده

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sideslips, sideslipping, sideslipped
(1) تعریف: to slip or skid to the side, as in skiing.

(2) تعریف: of an airplane, to fly sideways and downwards, either intentionally or as a result of banking too steeply, or to move laterally without losing altitude, as when caught in a crosswind.
اسم ( noun )
• : تعریف: the act or an instance of slipping to the side.

جمله های نمونه

1. We were side-slipping, starboard wing down, falling to earth with our engines howling.
[ترجمه گوگل]ما در حال لیز خوردن بودیم، بال سمت راست به پایین، با موتورهایمان که زوزه می کشیدند به زمین می افتادیم
[ترجمه ترگمان]ما از طرف راست منحرف شدیم و به سمت زمین سقوط کردیم و با صدای زوزه موتور به زمین سقوط کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He side-slipped neatly; he was getting the hang of the thing.
[ترجمه گوگل]او به آرامی از کنار لغزید او در حال گرفتن موضوع بود
[ترجمه ترگمان]او به آرامی سر تکان داد؛ داشت به این کار دست می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Being able to side-slip, therefore, is a useful safety valve and has prevented many a nasty accident.
[ترجمه گوگل]بنابراین، امکان لغزش از طرف، یک سوپاپ ایمنی مفید است و از بسیاری از حوادث ناگوار جلوگیری کرده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، قابلیت استفاده از لغزش، یک دریچه ایمنی مفید است و مانع از وقوع حادثه بدی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Practise side-slipping Every cross-country pilot should be competent at side-slipping.
[ترجمه گوگل]لغزش از پهلو را تمرین کنید هر خلبانی که در سطح کشور می باشد باید در لغزش پهلو مهارت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هر خلبان سطح مقطع باید در کنار لغزش از هر یک از کشورها صلاحیت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sideslip angle and yaw-rate responses between 4WS and FWS vehicle are compared and analyzed when it is turning at high speed under the condition of step input.
[ترجمه گوگل]زاویه لغزش کناری و پاسخ‌های نرخ انحراف بین خودروی 4WS و FWS زمانی که با سرعت بالا می‌چرخد تحت شرایط ورودی پله مقایسه و تحلیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با سرعت بالا در شرایط ورودی مرحله ای، پاسخ نرخ انحراف و انحراف نرخ انحراف بین ۴ WS و FWS در مقایسه با سرعت بالا مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This paper describes a method of angle of sideslip calibration using a fuzzy neural network model.
[ترجمه گوگل]این مقاله روشی را برای کالیبراسیون زاویه لغزش با استفاده از مدل شبکه عصبی فازی توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله روشی از زاویه تنظیمات sideslip با استفاده از یک مدل شبکه عصبی فازی را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is also surprisingly difficult to hold accurate heading during a full airbrake sideslipping approach.
[ترجمه گوگل]همچنین به‌طور شگفت‌انگیزی سخت است که در هنگام حرکت با ترمز هوای کامل در حالت لغزش از سمت، حرکت دقیق را حفظ کنید
[ترجمه ترگمان]همچنین به طرز شگفت آوری دشوار است که در طی یک رویکرد sideslipping کامل به سمت بالا حرکت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Like that other Magister this aircraft is supposed to have an odd, unpleasant nose-down pitching diversion with excess sideslip.
[ترجمه گوگل]مانند آن Magister دیگر، این هواپیما نیز قرار است دارای یک انحراف عجیب و ناخوشایند از دماغه به پایین با لغزش بیش از حد باشد
[ترجمه ترگمان]این هواپیما مثل این است که این هواپیما با بینی ناخوشایند و ناخوشایند برای منحرف کردن diversion اضافی با sideslip اضافی مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the controller, the assisted motor angle is controlled by the feedback of yaw sideslip angle.
[ترجمه گوگل]در کنترلر، زاویه موتور کمکی با بازخورد زاویه لغزش جانبی انحراف کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]در کنترل کننده، زاویه موتور به کمک زاویه انحراف انحراف کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Among available tire models, most are focused on the horizontal forces developed by varying sideslip angle under constant vertical load and contact length.
[ترجمه گوگل]در میان مدل‌های لاستیک موجود، بیشتر آنها بر نیروهای افقی ایجاد شده توسط تغییر زاویه لغزش جانبی تحت بار عمودی ثابت و طول تماس متمرکز هستند
[ترجمه ترگمان]در میان مدل های تایر موجود، بیشتر روی نیروهای افقی توسعه یافته با زاویه sideslip متغیر تحت بار عمودی ثابت و طول تماس تمرکز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Meanwhile, it also discusses the influence of roll yaw on sideslip in spin, and of moving round plumb line on angle of bank.
[ترجمه گوگل]در همین حال، همچنین تأثیر انحراف رول بر لغزش کناری در چرخش، و حرکت شاقول گرد بر زاویه کرانه را مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، همچنین در مورد تاثیر انحراف چرخش بر روی sideslip در اسپین و حرکت در امتداد خط عمود بر زاویه بانک بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The method to aquire the angle of attack and sideslip approximately in engineering by the deviation between apparent acceleration and attitude angle was analyzed, and the control model was given.
[ترجمه گوگل]روش به دست آوردن زاویه حمله و لغزش به طور تقریبی در مهندسی با انحراف بین شتاب ظاهری و زاویه نگرش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مدل کنترل ارائه شد
[ترجمه ترگمان]روش to زاویه حمله و sideslip تقریبا در مهندسی به وسیله انحراف بین شتاب ظاهری و زاویه برخورد تحلیل شد و مدل کنترلی داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Likewise, it will also help you hone your edge control skills directional control to your sideslip.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، به شما کمک می‌کند تا مهارت‌های کنترل لبه خود را به سمت لغزش کناری خود ارتقا دهید
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، همچنین به شما کمک می کند تا مهارت های کنترل لبه خود را کنترل کنید و کنترل خود را بر روی sideslip خود کنترل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the controller, the assisted motor angle is controlled of yaw rate and the sideslip angle.
[ترجمه گوگل]در کنترلر، زاویه موتور کمکی از میزان انحراف و زاویه لغزش کناری کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]در کنترل کننده، زاویه موتور به کمک نرخ انحراف و زاویه sideslip کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sideways skid, slip to the side; sideways and downward movement made by an aircraft
skid sideways, slip to the side; move to the side and downward (of an aircraft)

پیشنهاد کاربران

sideslip ( هوافضا )
واژه مصوب: کنارسُرش
تعریف: نوعی حرکت هواگرد که در آن در امتداد محور جانبی جریان نسبی هوایی ایجاد می شود که باعث حرکت جانبی هواگرد در مسیر پرواز می شود

بپرس