sidereal

/saɪˈdɪərɪəl//saɪˈdɪərɪəl/

معنی: ستارهای، نجومی، وابسته به ثوابت
معانی دیگر: استارگانی، استاری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sidereally (adv.)
(1) تعریف: of or pertaining to the stars.

(2) تعریف: determined by means of or in relation to the stars.

جمله های نمونه

1. This time, Ward faced sidereal, an adjective that describes things related to stars or constellations.
[ترجمه گوگل]وارد این بار با sidereal روبرو شد، صفتی که چیزهای مربوط به ستارگان یا صورت های فلکی را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]این بار، وارد با یک sidereal، یک صفت که چیزهای مربوط به ستاره ها یا صور فلکی را توصیف می کند، رو به رو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What is its sidereal orbital period around the Earth?
[ترجمه گوگل]دوره مداری آن به دور زمین چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]دور مدار نجومی خود در دور زمین چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I knew that I possessed a sidereal compass and that I belonged to another world.
[ترجمه گوگل]می دانستم که دارای قطب نمای غیر واقعی هستم و به دنیای دیگری تعلق دارم
[ترجمه ترگمان]می دانستم که قطب نمایی دارم و به دنیای دیگر تعلق دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A sidereal day is about minutes shorter than a solar day.
[ترجمه گوگل]یک روز غیر طبیعی حدود چند دقیقه کوتاهتر از یک روز خورشیدی است
[ترجمه ترگمان]یک روز نجومی حدود چند دقیقه کوتاه تر از یک روز خورشیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sidereal year is not used to construct a calendar.
[ترجمه گوگل]برای ساخت تقویم از سال بیدریایی استفاده نمی شود
[ترجمه ترگمان]سال نجومی برای ساخت یک تقویم استفاده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tropical year, and sidereal year are two different concepts.
[ترجمه گوگل]سال گرمسیری و سال بیدریال دو مفهوم متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]سال استوایی و سال نجومی دو مفهوم متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A sidereal day is shorter than a mean solar day by 3 minutes and 56 seconds.
[ترجمه گوگل]یک روز غیر طبیعی ۳ دقیقه و ۵۶ ثانیه از میانگین روز خورشیدی کوتاهتر است
[ترجمه ترگمان]یک روز نجومی کوتاه تر از یک روز خورشیدی متوسط تا ۳ دقیقه و ۵۶ ثانیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A solar day is four minutes longers than a sidereal day.
[ترجمه گوگل]یک روز خورشیدی چهار دقیقه طولانی تر از یک روز غیر طبیعی است
[ترجمه ترگمان]یک روز خورشیدی چهار دقیقه بیشتر از یک روز نجومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Setting Right Ascension - After polar alignment, the observer uses a calculator or a known star to synchronize the right ascension circle with Sidereal Time.
[ترجمه گوگل]تنظیم صعود راست - پس از تراز قطبی، ناظر از یک ماشین حساب یا یک ستاره شناخته شده برای همگام سازی دایره معراج سمت راست با زمان Sidereal استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]تنظیمات درست - بعد از alignment قطبی، ناظر از یک ماشین حساب استفاده می کند یا یک ستاره شناخته شده برای هماهنگ کردن دایره صعود درست با زمان Sidereal استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستاره ای (صفت)
astral, asteroid, planetary, starry, sidereal

نجومی (صفت)
planetary, sidereal, astronomic, astronomical

وابسته به ثابت (صفت)
sidereal

انگلیسی به انگلیسی

• (astronomy) pertaining to the stars; determined according to the stars

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Related to the stars or constellations 🌌
🔍 مترادف: Stellar
✅ مثال: The astronomer studied the sidereal movements of the stars and planets.
ستاره ای، نجومی
مثلا سال نجومی

بپرس