sidelight

/ˈsaɪdlaɪt//ˈsaɪdlaɪt/

معنی: اطلاعات ضمنی و فرعی، روشنایی غیر مستقیم
معانی دیگر: چراغ یا نور جانبی، نور کنارین، اطلاعات جسته و گریخته (درباره ی چیزی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: light coming from, or a light placed on, the side.

(2) تعریف: incidental or inessential information.

(3) تعریف: either of the two lights displayed by a ship sailing at night, a red one to port or a green one to starboard.

جمله های نمونه

1. What he said threw/cast an interesting sidelight on what had happened.
[ترجمه گوگل]آنچه که او گفت، یک حاشیه جالب به آنچه اتفاق افتاده بود انداخت
[ترجمه ترگمان]آن چه را که او گفته بود بر روی آنچه رخ داده بود جالب توجه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The article gives us a few interesting sidelights on life in Japan in general.
[ترجمه گوگل]این مقاله چند نکته جالب در مورد زندگی در ژاپن به طور کلی به ما می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور کلی در مورد زندگی در ژاپن اطلاعات جالبی به ما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The book is full of amusing sidelights on his family background.
[ترجمه گوگل]کتاب پر از نورهای جانبی سرگرم کننده در زمینه خانوادگی او است
[ترجمه ترگمان]کتاب پر از sidelights سرگرم کننده در زمینه خانواده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is an odd sidelight, to coin a phrase, on road accidents.
[ترجمه گوگل]در مورد تصادفات جاده ای، یک عبارت عجیب و غریب است
[ترجمه ترگمان]این یک sidelight عجیب و غریب است که عبارت است از یک عبارت، در حوادث جاده ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A $ 1 million lawsuit, with amusing sidelights and important ramifications for the federal budget debate, must be adjudicated.
[ترجمه گوگل]یک دعوی حقوقی 1 میلیون دلاری، با حاشیه های سرگرم کننده و پیامدهای مهم برای بحث بودجه فدرال، باید مورد قضاوت قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]یک میلیون دلار طرح دعوی، با sidelights و پیامدهای مهم برای بحث بودجه فدرال، باید adjudicated باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Oscar read it carefully by the sidelights of his huge vehicle.
[ترجمه گوگل]اسکار آن را با دقت از چراغ های کناری وسیله نقلیه عظیم خود خواند
[ترجمه ترگمان]اسکار آن را با دقت بالای وسیله نقلیه بزرگش خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's almost a sidelight that the winter-solstice sun will never actually "eclipse" the galaxy's true center, the pointlike radio source marking the Milky Way's central black hole.
[ترجمه گوگل]این تقریباً یک نور فرعی است که خورشید انقلاب زمستانی هرگز مرکز واقعی کهکشان را "خسوف" نخواهد کرد، منبع رادیویی نقطه‌ای که سیاهچاله مرکزی راه شیری را مشخص می‌کند
[ترجمه ترگمان]تقریبا یک sidelight است که خورشید شمسی - شمسی هرگز در واقع مرکز واقعی کهکشان را \"eclipse\"، منبع رادیویی pointlike که سیاهچاله مرکزی کهکشان راه شیری را علامت گذاری می کند را در نظر نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There's an interesting sidelight to this story.
[ترجمه گوگل]یک حاشیه جالب در این داستان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]داستان جالبی برای این داستان وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Sidelight Handlebar Grips add LED warning system with a multi - step indicator on the bar end.
[ترجمه گوگل]دستگیره های فرمان کناری سیستم هشدار LED را با یک نشانگر چند مرحله ای در انتهای میله اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]The Handlebar Grips سیستم هشدار LED را با یک شاخص چند مرحله ای در انتهای بار اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This issue led to an interesting sidelight at the meeting.
[ترجمه گوگل]این موضوع به حاشیه جالبی در جلسه منجر شد
[ترجمه ترگمان]این موضوع منجر به an جالبی در جلسه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The article about the theatre gave us a few sidelights on the character of its owner.
[ترجمه گوگل]مقاله در مورد تئاتر به ما چند نکته در مورد شخصیت صاحب آن ارائه داد
[ترجمه ترگمان]مقاله درباره تئاتر به ما چند نمایشنامه درباره شخصیت صاحب آن داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the end we compromised, Singh apologised and I agreed to pay for repairs to his sidelight.
[ترجمه گوگل]در پایان ما مصالحه کردیم، سینگ عذرخواهی کرد و من موافقت کردم که هزینه تعمیر چراغ کناری او را بپردازم
[ترجمه ترگمان]در پایان به توافق رسیدیم، سینگ عذرخواهی کرد و من با پرداخت غرامت به sidelight موافقت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through the frosted window blazed the cold light of winter morning; sidelight, the most harsh.
[ترجمه گوگل]از میان پنجره یخ زده، نور سرد صبح زمستانی شعله ور شد نور کناری، خشن ترین
[ترجمه ترگمان]از میان پنجره یخ زده نور سرد صبحگاهی را شعله ور ساخت، sidelight، the خشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The article about the theatre give us a few sidelight on the character of its owner.
[ترجمه گوگل]مقاله در مورد تئاتر به ما چند نکته در مورد شخصیت صاحب آن می دهد
[ترجمه ترگمان]مقاله در مورد تئاتر به ما چند کلمه به شخصیت صاحب آن می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اطلاعات ضمنی و فرعی (اسم)
sidelight

روشنایی غیر مستقیم (اسم)
sidelight

تخصصی

[سینما] نورجانبی

انگلیسی به انگلیسی

• light coming from the side; supplementary information, incidental information; either of two lights used by ships at night (nautical)
a sidelight on a particular situation is an interesting but minor aspect of it.
the sidelights on a vehicle are the small lights at the front that help other drivers to notice the vehicle and judge its width.

پیشنهاد کاربران

بپرس