sidekick

/ˈsaɪdˌkɪk//ˈsaɪdkɪk/

(امریکا - خودمانی)، یار، همدم، دوست صمیمی، شخص تابع، ادم پیرو، شخص وابسته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a friend; pal.
مشابه: crony, familiar, friend

(2) تعریف: an assistant or follower.

جمله های نمونه

1. I've been his sidekick for long enough - it's time I found myself something better to do.
[ترجمه گوگل]من مدت زیادی است که دستیار او بودم - وقت آن است که کار بهتری برای خودم پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]من به اندازه کافی دستیار او بودم - وقتش بود که خودم را برای انجام دادن کاری بهتر پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But it's as Hirst's sidekick rather than replacement that Bright can see his Wednesday career taking off.
[ترجمه گوگل]اما برایت به‌عنوان جانشین هیرست است که می‌تواند کار چهارشنبه‌ش را در حال پیشرفت ببیند
[ترجمه ترگمان]اما این به همان اندازه وابسته به Hirst است تا جانشینی که روشن کردن کار روز چهارشنبه اش را مشاهده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His sidekick Sergeant Lewis is a Labour voter.
[ترجمه گوگل]طرفدار او گروهبان لوئیس از رای دهندگان حزب کارگر است
[ترجمه ترگمان]گروهبان His لویس یک رای دهنده کارگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tom and his sidekick Larry sauntered into the bar, plainly looking for a fight.
[ترجمه گوگل]تام و دستیارش لری وارد بار شدند و آشکارا به دنبال دعوا بودند
[ترجمه ترگمان]تام و دستیارش، لری بی هدف به میخانه می رفتند و آشکارا به دنبال دعوا می گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Everywhere they go, he has to take his sidekick with him.
[ترجمه گوگل]هر جا که می روند، باید دستیارش را هم با خودش ببرد
[ترجمه ترگمان] هرجا که برن، اون باید دستیارش رو با خودش ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Michael: Every cowboy needs a sidekick.
[ترجمه گوگل]مایکل: هر گاوچرانی به یک دستیار نیاز دارد
[ترجمه ترگمان](مایکل): هر گاوچران به یک انسان وابسته نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As Harry Potter's sidekick Hermione Granger, she plays the perfect pupil with a butter - wouldn't - melt smile.
[ترجمه گوگل]او به عنوان دستیار هری پاتر، هرمیون گرنجر، با لبخندی که آب می‌شود، نقش مردمک کامل را بازی می‌کند
[ترجمه ترگمان]وقتی که دستیار هری گرنجر، هرمیون گرنجر، دانش آموز عالی را با یک لبخند melt بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are elements of a sharp hero/sidekick inversion here: Kato is the handsome, brilliant inventor and karate expert; Britt is, well, rich enough to pay the salary of someone like Kato.
[ترجمه گوگل]در اینجا عناصری از یک وارونگی تیز قهرمان/یار وجود دارد: کاتو مخترع خوش تیپ، درخشان و متخصص کاراته است بریت، خوب، آنقدر ثروتمند است که بتواند حقوق شخصی مانند کاتو را بپردازد
[ترجمه ترگمان]elements در اینجا وجود دارد: کاتو، مخترع برجسته و متخصص کاراته است؛ Britt به اندازه کافی ثروتمند است که حقوق کسی مانند کاتو را بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Holmes' sidekick Watson (played by Martin Freeman, who's just been cast as Bilbo Baggins in the upcoming The Hobbit movies) is also no stranger to social media.
[ترجمه گوگل]واتسون، دستیار هلمز (با بازی مارتین فریمن، که به تازگی برای نقش بیلبو بگینز در فیلم های آینده هابیت انتخاب شده است) نیز با رسانه های اجتماعی غریبه نیست
[ترجمه ترگمان]دکتر هولمز، واتسون (که از سوی مارتین فریمن بازی شده است، که بتازگی به عنوان بیل بو بگینز در فیلم هابیت ها در آینده به کار گرفته شده است)نیز برای رسانه های اجتماعی غریبه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rupert Grint a little rap about Potter sidekick Ron Weasley to clinch the part.
[ترجمه گوگل]روپرت گرینت یک رپ کوچک در مورد ران ویزلی، دستیار پاتر، برای اجرای این نقش
[ترجمه ترگمان]اقای ویزلی کمی درباره پاتر و رون وی زلی گفت تا از هم جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With Gasol as Kobe's sidekick, we can expect a deep playoff a finals run for LA.
[ترجمه گوگل]با گاسول به عنوان حامی کوبی، می‌توانیم انتظار یک پلی آف عمیق و فینال برای لس‌آنجلس را داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]با Gasol به عنوان مکمل کوبه، ما می توانیم انتظار داشته باشیم یک صعود به مرحله حذفی برای لس آنجلس انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Or for Cameron Diaz, who plays secondary sidekick as well as the mother figure and the object of just enough lust to allay any anxieties that Britt and Kato might not be straight.
[ترجمه گوگل]یا برای کامرون دیاز، که نقش حامی ثانویه و همچنین نقش مادر و هدف شهوت کافی برای رفع هر گونه نگرانی مبنی بر اینکه بریت و کاتو ممکن است روراست نباشند، بازی می کند
[ترجمه ترگمان]یا برای کامرون دیاز، که نقش مکمل مرد و مادر را بازی می کند و به اندازه کافی شهوت برای تسکین هر گونه نگرانی وجود دارد که Britt و کاتو ممکن است مستقیم نباشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is Sam's sidekick, to my knowledge.
[ترجمه گوگل]تا آنجا که من می دانم، او دستیار سام است
[ترجمه ترگمان]او دستیار سم است و به دانش من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Where is the imaginary sidekick, Bumbling Paul, at this moment?
[ترجمه گوگل]دستیار خیالی، Bumbling Paul، در این لحظه کجاست؟
[ترجمه ترگمان]رفیق خیالی در این لحظه کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mark has been Luke's sidekick since junior high school.
[ترجمه گوگل]مارک از دوران دبیرستان دستیار لوک بوده است
[ترجمه ترگمان]مارک از زمان دبیرستان \"مارک\" دستیار \"لوک\" بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] برنامه مشهوری که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت ؛ تقویم ملاقات و شماره گیر خود کار تلفن ارائه می دهد ؛ برنامه ساید کیک

انگلیسی به انگلیسی

• close friend, buddy; close associate, helper, assistant
someone's sidekick is a companion or colleague who helps them with routine tasks, but who is considered to be inferior to them.
helper, assistant, partner

پیشنهاد کاربران

وردست
دوست صمیمی
رکابی - کسی که همیشه در رکابِ رفیقشه
This slang term is used to describe someone who is always by another person’s side, offering support, assistance, and companionship.
اصطلاح عامیانه برای توصیف شخصی که همیشه در کنار شخص دیگری است و حمایت، کمک و همراهی می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

پشتیبان و حامی، یار غار
For example, Batman’s sidekick is Robin, who helps him fight crime.
In a workplace setting, a person might refer to their colleague who always has their back as their sidekick.
A person might introduce their best friend by saying, “This is my sidekick. We do everything together. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-helpfulness/
تلفن همراه ( در آمریکایی )
در داستان ها و کتاب های کامیک برای نوچه از واژه henchman استفاده میشه. sidekick بیشتر معنای یاور و دستیار داره و نسبت به نوچه مهم تره
نوچه، پادو، وردست، دستیار، کمک، کمک حال، آدم ( میگن این شخص آدمِ فلانیه )
informal
a person who works with someone who is more important than they are
غیر رسمی / فردی که با کسی کار می کند که از او مهمتر است، معاون یا دستیار
I've been his sidekick for long enough - it's time I found myself something better to do
...
[مشاهده متن کامل]

The hero and his loyal sidekick set out on a quest to save the kingdom from the evil queen
The detective relies on his sidekick, who is a computer expert, to help him crack the case
The singer's backup dancers are her sidekicks, who perform alongside her during her concerts.
The boss's assistant is his sidekick, who helps him manage his workload and tasks efficiently

نوچه
an assistant
یار، همراه و کمک دست قهرمان [کسی که با هم تشکیل یک تیم میدهند مثل دکتر واتسون کنار شرلوک هلمز یا خر شِرِک کنار شِرک]
کناردستی
صندلی نشینِ. . .
همراه، کمک دست/دستیار قهرمان،
a superhero assistant
if you use it about one of a pair of
. friends, it can sound insulting
یاور ابرقهرمان
دستیار. کمک دست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس