دیکشنری
مترجم
بپرس
sickened
دنبال کنید
جمله های نمونه
1. food poisoning sickened the customers
مسمومیت غذایی مشتریان را مریض کرد.
پیشنهاد کاربران
بدحال، دچارِ حالتِ تهوع، ناخوش احوال
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها