sick and tired
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
دیگه به اینجام رسیده از این رفتارش!
دیگه بریده م از دستش!
ملول از. . .
سیر شدن از چیزی.
خسته و کلافه.
خسته و بیزار
معنی انگلیسی : bored or annoyed by sb / sth
معنی فارسی : بی حوصله یا آزرده شدن از کسی / چیزی
مثال :
I'm sick and tired of your complaints
I'm sick and tired of all this work
معنی فارسی : بی حوصله یا آزرده شدن از کسی / چیزی
مثال :
خیلی خسته از چیزی بودن
خسته و کسل از یک شرایط آزاردهنده یا تکراری
I'm sick and tired of this weather: از این هوا خسته شدم، این هوا دیگه برام کسل کننده است.
خسته و کوفته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)