sibyl

/ˈsɪbl̩//ˈsɪbl̩/

معنی: ساحره، زن غیب گو
معانی دیگر: (یونان و روم باستان - زن) پیغمبر، آینده نما، غیبگو، اسم خاص مونث، غیبی، نبیه، فالگیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: sibylic (sibyllic) (adj.), sibylline (adj.)
(1) تعریف: one of the women in ancient Greece or Rome considered to be oracles and prophets.

(2) تعریف: a female prophet or fortuneteller.
مشابه: fortuneteller

جمله های نمونه

1. Sibyl was the most gracious, helpful, and generous person to work with.
[ترجمه گوگل]سیبیل مهربان ترین، کمک کننده ترین و سخاوتمندترین فردی بود که می توان با او کار کرد
[ترجمه ترگمان]سی بل مهربان ترین و gracious و generous بود که با او کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The way the Sibyl thought it necessary to start was calculated to frighten any but the boldest.
[ترجمه گوگل]روشی که سیبیل فکر می کرد لازم است شروع کند، برای ترساندن هر کسی جز جسورترین افراد محاسبه شده بود
[ترجمه ترگمان]سی سی که به نظر سی سی لازم بود این کار را بکند این بود که هر کسی را به وحشت بیندازد اما the را به وحشت می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Sibyl, too, had some cake for him and he gave them no trouble.
[ترجمه گوگل]سیبیل هم برایش کیک داشت و هیچ زحمتی به آنها نداد
[ترجمه ترگمان]سی بیل نیز مقداری کیک برای او آورده بود و هیچ زحمتی به آن ها نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Aeneas and the Sibyl made their way back to the earth and Aeneas returned to his ships.
[ترجمه گوگل]آئنیاس و سیبیل راه خود را به زمین باز کردند و اینیاس به کشتی های خود بازگشت
[ترجمه ترگمان]آینیاس و آینیاس، آینیاس و آینیاس، راه خود را به سوی زمین باز گرداندند و آینیاس به کشتی هایش بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sibyl prophesied victory.
[ترجمه گوگل]سیبیل پیروزی را پیشگویی کرد
[ترجمه ترگمان]جادوگر غیب گوی پیشگویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sibyl Vane tossed her head and laughed.
[ترجمه گوگل]سیبیل وین سرش را پرت کرد و خندید
[ترجمه ترگمان]بیل تز سرش را تکان داد و خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sibyl, you are mad about him.
[ترجمه گوگل]سیبیل، تو از دست او عصبانی هستی
[ترجمه ترگمان]سی بیل، تو از او عصبانی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sibyl: And we still haven't been given any explanation for the delay.
[ترجمه گوگل]سیبیل: و هنوز هیچ توضیحی در مورد تاخیر داده نشده است
[ترجمه ترگمان]و ما هنوز هیچ توضیحی برای تاخیر نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sibyl: if a mirror looks into a mirror, what is there to see?
[ترجمه گوگل]سیبیل: اگر آینه به آینه نگاه کند، چه چیزی برای دیدن وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]اگر آینه به آینه نگاه می کند، چیزی برای دیدن وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sibyl: There really ought to be compensation in cases like this.
[ترجمه گوگل]سیبیل: در چنین مواردی واقعاً باید جبران شود
[ترجمه ترگمان]سی بل: در چنین مواردی واقعا باید جبران شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساحره (اسم)
witch, hag, hex, hellcat, lamia, fairy, sibyl

زن غیب گو (اسم)
sibyl, seeress

انگلیسی به انگلیسی

• woman who the ancient greeks or romans considered to be an oracle or a seer; prophetess

پیشنهاد کاربران

بپرس