siberian husky


سگ سورتمه کش سیبری

جمله های نمونه

1. Musher wannabes can drive their own team of Siberian huskies.
[ترجمه گوگل]Musher wannabes می توانند تیم هاسکی سیبری خود را رانندگی کنند
[ترجمه ترگمان]musher wannabes می توانند تیم خود را از سگ های اسکیمو Siberian
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Here, in similar territory, a Siberian Husky howls to attract attention from its owner.
[ترجمه گوگل]در اینجا، در قلمرو مشابه، هاسکی سیبری زوزه می کشد تا توجه صاحب خود را به خود جلب کند
[ترجمه ترگمان]در اینجا، در قلمرو مشابه، یک husky سیبری زوزه می کشد تا توجه صاحبش را به خود جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Who Should Not Own A Siberian Husky Dog?
[ترجمه گوگل]چه کسی نباید صاحب سگ هاسکی سیبری شود؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی باید یک سگ پیر سیبری را مالک شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The characteristic temperament of the Siberian Husky is friendly and gentle, but also alert and outgoing.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی مشخصه هاسکی سیبری دوستانه و ملایم و در عین حال هوشیار و صمیمی است
[ترجمه ترگمان]خوی مشخصه the سیبری دوستانه و ملایم است، اما همچنین هوشیار و اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My favourite dog is Siberian Husky!
[ترجمه گوگل]سگ مورد علاقه من سیبری هاسکی است!
[ترجمه ترگمان]سگ مورد علاقه من سیبری است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Doberman Pinscher, Siberian Husky and Great Dane are included in this Group, to name just a few.
[ترجمه گوگل]دوبرمن پینچر، سیبری هاسکی و گریت دین در این گروه گنجانده شده اند
[ترجمه ترگمان]نژاد رو برمن، سیبری و دین بزرگ در این گروه قرار دارند، تا فقط چند نفر نام ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Siberian Husky a medium - sized working dog and light on his feet andand graceful in action.
[ترجمه گوگل]هاسکی سیبری یک سگ کار با جثه متوسط ​​و سبک روی پاهایش و در عمل زیباست
[ترجمه ترگمان]سیبری یک سگ کاری متوسط و سبک را روی پاهایش می گذارد و با وقار حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Or perhaps barking in general sets your teeth on edge, in which case you might want to go with a quieter dog such as a Border Collie, Beagle, Siberian Husky or Old English Sheepdog.
[ترجمه گوگل]یا شاید به‌طور کلی پارس کردن دندان‌های شما را به هم می‌زند، در این صورت ممکن است بخواهید با سگ‌های ساکت‌تری مانند Border Collie، Beagle، Siberian Husky یا Old English Sheepdog بروید
[ترجمه ترگمان]یا شاید به طور کلی پارس کردن دندان های شما روی لبه، که در آن ممکن است بخواهید با یک سگ آرام تر مانند a مرزی، Beagle، سیبری یا sheepdog انگلیسی قدیمی بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cap —— color pattern on the head that resembles a cap as in the Siberian Husky.
[ترجمه گوگل]کلاه —— الگوی رنگی روی سر که شبیه کلاه در هاسکی سیبری است
[ترجمه ترگمان]پوشش سر - رنگ روی سر که شبیه کلاهی است که در the سیبری قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس