sib

/ˈsɪb//ˈsɪb/

معنی: خویش و قوم، خویشی، منسوب نسبی، برادر یا خواهر
معانی دیگر: خویشاوند، همخون، برادر، خواهر، (مردم شناسی) تیره، خاندان، منسوب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: related by blood; akin.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a relative, esp. a brother or sister.

(2) تعریف: a group of persons descended unilineally from a common ancestor, either actually or by tradition.

جمله های نمونه

1. This aircraft, HB - SIB, is intended to operate in stints of around five days and nights.
[ترجمه گوگل]این هواپیما، HB - SIB، در نظر گرفته شده است که در حدود پنج شبانه روز عمل کند
[ترجمه ترگمان]این هواپیما، HB - SIB قصد دارد تا در مدت پنج روز و چند شب در مناطق مختلف فعالیت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Methods Both sib - pairs and random case - control designs were used.
[ترجمه گوگل]روش‌ها از طرح‌های همبسته - زوجی و هم از طرح‌های تصادفی موردی - شاهد استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها هر دوی طرح های sib - زوج و طرح های کنترل موردی تصادفی مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A second is that SIB, like Mr Madoff's advisory business, was a strange hybrid.
[ترجمه گوگل]نکته دوم این است که SIB، مانند کسب و کار مشاوره آقای مدوف، یک ترکیب عجیب و غریب بود
[ترجمه ترگمان]دومی این است که SIB، مانند کسب وکار مشاوره ای آقای Madoff، یک هیبرید عجیب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. SIB was not really a bank, for it took in deposits but did not make loans.
[ترجمه گوگل]SIB واقعاً یک بانک نبود، زیرا سپرده می گرفت اما وام نمی داد
[ترجمه ترگمان]SIB واقعا یک بانک نبود، چرا که این بانک سپرده گذاری می کرد، اما وام نمی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Now, SIB is the youngest and one of the most dynamic and potential departments in SISU.
[ترجمه گوگل]اکنون SIB جوانترین و یکی از پویاترین و بالقوه ترین بخش ها در SISU است
[ترجمه ترگمان]امروزه، جوان ترین و یکی از dynamic و potential بخش های in است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Besides, the concepts, such as SIB and multiple energy function sheets, are explained by picture.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مفاهیم، ​​مانند SIB و برگه های تابع انرژی چندگانه، با تصویر توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این مفاهیم، مانند SIB و sheets چند گانه انرژی، توسط تصویر توضیح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The integration of three subsystems of the project ISEE: Design Structure Editor System (DSE), C Software Testing Environment (CSTE) and Software Information Base (SIB) are described.
[ترجمه گوگل]ادغام سه زیر سیستم پروژه ISEE: سیستم ویرایشگر ساختار طراحی (DSE)، محیط تست نرم افزار C (CSTE) و پایگاه اطلاعات نرم افزار (SIB) شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]یکپارچه سازی سه زیر سیستم پروژه ISEE: سیستم ویرایشگر ساختار طراحی (DSE)، محیط تست نرم افزار C (CSTE)و پایگاه اطلاعات نرم افزار (SIB)شرح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are, further, the Gothic sibia, Anglo - Saxon sib, Old High German sippia, sippa, kindred.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سیبیا گوتیک، سیب آنگلوساکسون، سیپیا آلمانی قدیم، سیپا، خویشاوند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بیشتر از این وجود دارد، سبک گوتیک sibia، sib Anglo، sippia، sippa، kindred
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. DVB Multimedia Home Plafform ( DVB - MHP ), the European standardfor SIB, is introduced.
[ترجمه گوگل]DVB Multimedia Home Plafform (DVB - MHP)، استاندارد اروپایی SIB، معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]Plafform خانه چندرسانه ای DVB (DVB - MHP)، the SIB اروپایی معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Because WS-Notification is implemented as part of the Application Server service integration bus (SIB), an instance of SIB and an SIB member [existing server(s)] have to be created first.
[ترجمه گوگل]از آنجا که WS-Notification به عنوان بخشی از گذرگاه یکپارچه سازی سرویس سرور برنامه (SIB) پیاده سازی می شود، ابتدا باید یک نمونه از SIB و یک عضو SIB [سرور(های) موجود] ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که اطلاع دهنده به عنوان بخشی از سرویس دهنده سرویس دهنده سرویس دهنده سرویس (SIB)اجرا می شود، یک نمونه از SIB و یک عضو SIB [ سرور موجود ] باید ابتدا ایجاد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خویش و قوم (اسم)
kindred, kin, kinfolk, sib

خویشی (اسم)
relationship, kinship, kin, propinquity, sib

منسوب نسبی (اسم)
sib

برادر یا خواهر (اسم)
sib, sibling

تخصصی

[علوم دامی] تنی ؛ برادر یا خواهری که از یک پدر و مادر به وجود آمده باشند .

انگلیسی به انگلیسی

• brother or sister, one who has the same parents as another person; kinsman, family member; group of people who share a common ancestor (anthropology)
having the same parents, related as brother or sister; sharing a common ancestor

پیشنهاد کاربران

self injurious behavior
رفتار خودآزاری ( SIB ) : بروز رفتاری که می تواند منجر به آسیب جسمی به بدن خود فرد شود. این رفتار در 10 تا 15 درصد از افراد دارای معلولیت ذهنی دیده می شود ورایج ترین اشکال آن شامل ضربه زدن به سر، کوبیدن سر و خود گاز گرفتگی می باشد. رفتار خودآزاری می تواند منجر به جراحات جزئی مانند خراش و کبودی یا جراحات شدیدتر مانند نابینایی، شکستگی استخوان یا حتی مرگ شود.
...
[مشاهده متن کامل]