احساس استرس نسبت به کسی
I’m shy of my teacher
کمتر از، زودتر از، کوتاه تر از
مانده به/کمتر از
یه کم مونده به، یه خورده کمتر از ،
slightly less than
Just a few months shy of graduation, the teenager became a “ghost, ”
Luckily our boxer's weight is just shy of 60 kilos. If he was over 60 kilos, he couldn't fight.
کمتر از، قدری کمتر از، اندکی کمتر، نزدیک به
تقریبا. . چیزی حدود. .