shuttle diplomacy

/ˈʃʌtəldɪˈploʊməsi//ˈʃʌtəldɪˈpləʊməsi/

(مسافرت پیاپی دیپلمات میانجی میان دو کشور متخاصم) دیپلماسی شدآمدی، میانجیگری رفت و برگشتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: shuttle diplomat (n.)
• : تعریف: diplomacy between two countries conducted by an intermediary who travels back and forth between them.

جمله های نمونه

1. UN mediators are conducting shuttle diplomacy between the two sides.
[ترجمه گوگل]میانجی های سازمان ملل در حال انجام دیپلماسی شاتل بین دو طرف هستند
[ترجمه ترگمان]میانجی گران سازمان ملل دیپلماسی شاتل را بین دو کشور انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Clinton did some frantic shuttle diplomacy, but there was nothing doing.
[ترجمه گوگل]کلینتون دیپلماسی دیوانه وار شاتل انجام داد، اما هیچ کاری انجام نداد
[ترجمه ترگمان]کلینتون دیپلماسی شاتل را انجام داد اما هیچ کاری انجام نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kissinger's shuttle diplomacy in the middle east.
[ترجمه گوگل]دیپلماسی شاتل کیسینجر در خاورمیانه
[ترجمه ترگمان]Kissinger s در خاورمیانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Accompanying the peripatetic Secretary of State on his shuttle diplomacy marathons.
[ترجمه گوگل]همراهی وزیر امور خارجه مشاء در ماراتن های دیپلماسی شاتل
[ترجمه ترگمان]در مسابقه دوی ماراتن شاتل خود، به همراه وزیر امور خارجه، به همراه وزیر امور خارجه، به همراه او همراهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He refined the whole art of shuttle diplomacy.
[ترجمه گوگل]او تمام هنر دیپلماسی شاتل را اصلاح کرد
[ترجمه ترگمان]او تمام هنر دیپلماسی شاتل را اصلاح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lebanon this week was still in flames, despite Ms Rice's shuttle diplomacy ( see article ).
[ترجمه گوگل]با وجود دیپلماسی شاتل خانم رایس، لبنان این هفته همچنان در آتش بود (به مقاله مراجعه کنید)
[ترجمه ترگمان]لبنان این هفته با وجود دیپلماسی شاتل خانم رایس (مراجعه به ماده)هنوز در شعله های آتش قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• diplomacy carried out by going back and forth between locations
shuttle diplomacy is the movement of a diplomat between countries whose leaders refuse to talk directly to each other, in order to mediate between them.

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
- دیپلماسی رفت و برگشتی
- میانجی گری رفت وآمدی
- دیپلماسی واسطه ای
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( دیپلماتیک – اصلی ) :**
روش مذاکره ای که در آن یک میانجی بین طرف های درگیر رفت وآمد می کند تا پیام ها و پیشنهادها را منتقل کند، به ویژه زمانی که طرف ها حاضر به گفت وگوی مستقیم نیستند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *Shuttle diplomacy was used to negotiate peace after the Yom Kippur War. *
دیپلماسی رفت و برگشتی برای مذاکره صلح پس از جنگ یوم کیپور استفاده شد.
2. ** ( کاربردی – سیاسی ) :**
این روش اغلب توسط دیپلمات های برجسته یا وزرای خارجه به کار می رود تا اختلافات را کاهش دهند یا توافقی ایجاد کنند.
مثال: *Henry Kissinger became famous for his shuttle diplomacy in the Middle East. *
هنری کیسینجر به خاطر دیپلماسی رفت و برگشتی در خاورمیانه مشهور شد.
- - -
🔸 مترادف ها:
mediation – back - and - forth negotiation – intermediary diplomacy – peace - brokering

دیپلماسی رفت و برگشتی
دیپلماسی میانجی گرانه

دیپلماسی فشرده