1. If you're a real shutterbug, photos can consume significant amounts of data.
[ترجمه گوگل]اگر یک شاتر باگ واقعی هستید، عکس ها می توانند حجم قابل توجهی از داده را مصرف کنند
[ترجمه ترگمان]اگر یک shutterbug واقعی هستید، عکس ها می توانند مقادیر قابل توجهی از داده ها را مصرف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Me, a new shutterbug. Pls give advice on my pics.
[ترجمه گوگل]من، یک شاتر جدید لطفا در مورد عکس های من راهنمایی کنید
[ترجمه ترگمان]من، یه عکاس جدید Pls رو روی عکس های من راهنمایی کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A shutterbug pursues photography as a hobby.
[ترجمه گوگل]یک شاتر عکاسی را به عنوان یک سرگرمی دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]shutterbug به دنبال عکاسی به عنوان یک سرگرمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He's always been something of a shutterbug.
[ترجمه گوگل]او همیشه چیزی شبیه به شاتر بوده است
[ترجمه ترگمان]اون همیشه یه جورایی عاشق shutterbug
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. George Schaub, Editor, Shutterbug Magazine.
[ترجمه گوگل]جورج شاوب، سردبیر مجله شاترباگ
[ترجمه ترگمان]مجله \"جورج Schaub\"، سردبیر مجله shutterbug
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Armistice Day, 196 in Paris, photographed by William Klein, from "The Shutterbug," in the issue of May 2 200
[ترجمه گوگل]روز آتش بس، 196 در پاریس، عکسی از ویلیام کلاین، از "شاتر شاتر" در شماره 2 می 200
[ترجمه ترگمان]روز آتش بس، ۱۹۶ نفر در پاریس، عکس گرفته شده توسط ویلیام کلاین، از \"The shutterbug\"، در مساله ۲ می ۲۰۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید