shuddering


معنی: مرتعش

مترادف ها

مرتعش (صفت)
tremulous, tremulant, vibratile, vibrant, quavery, vibrating, shuddering, trembling, shivery, trepid, tottery, trembly

پیشنهاد کاربران

لرزیدن ( میتونه از رو لذت هم باشه )
ترسون و لرزون
با ترس و لرز

بپرس