shucks

/ˈʃəks//ʃʌks/

(امریکا - خودمانی - ندای حاکی از سرخوردگی یا شرم و غیره) وای !، خاک بر سرم !، خاک بر سرم! shucks! where is my wallet? وای! کیف پولم چی شد؟

بررسی کلمه

حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to express mild annoyance, disappointment, or embarrassment.

جمله های نمونه

1. it's not worth shucks
یک غاز هم نمی ارزد.

2. Shuck your dirty shirt and put on a new one.
[ترجمه گوگل]پیراهن کثیف خود را بپوشید و پیراهن نو بپوشید
[ترجمه ترگمان]لباست را باز کن و لباس نو بپوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lifeguard shucked off his sweatshirt.
[ترجمه گوگل]نجات غریق عرقچینش را در آورد
[ترجمه ترگمان]غریق نجات بودم که sweatshirt رو در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On a good day, each employee will shuck 500 oysters.
[ترجمه گوگل]در یک روز خوب، هر کارمند 500 صدف می‌ریزد
[ترجمه ترگمان]در یک روز خوب، هر کارمند ۵۰۰ صدف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Shucks, I wish I could have gone to the party with Jessica.
[ترجمه گوگل]خجالت می کشم، ای کاش می توانستم با جسیکا به مهمانی می رفتم
[ترجمه ترگمان]زکی، ای کاش می تونستم با جسیکا به مهمونی برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He shucked his coat and set to work.
[ترجمه گوگل]کتش را در آورد و دست به کار شد
[ترجمه ترگمان]کتش را درآورد و دست به کار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They seem to be able to just shuck off guilt.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد آنها فقط می توانند احساس گناه را از خود دور کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه اونا می تونن از احساس گناه فرار کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Terry actually says "Oh, shucks!" when complimented on her singing.
[ترجمه گوگل]تری در واقع می‌گوید "اوه، اوه! وقتی از آواز خواندن او تعریف کردند
[ترجمه ترگمان]تری گفت: زکی! زکی! \" وقتی از آواز او تعریف و تمجید کردم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She shucked off her jacket and ran upstairs.
[ترجمه گوگل]کتش را درآورد و به طبقه بالا دوید
[ترجمه ترگمان]کتش را درآورد و به طبقه بالا دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Well, shucks, why pay for one when you can just borrow mine?
[ترجمه گوگل]خوب، چرا باید برای یکی پول بپردازی در حالی که می توانی من را قرض کنی؟
[ترجمه ترگمان]خوب، زکی! چرا وقتی می توانی یکی از آن ها را به من قرض بدهی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Booties, coats and gloves were carefully shucked.
[ترجمه گوگل]چکمه‌ها، کت‌ها و دستکش‌ها به دقت بسته شده بودند
[ترجمه ترگمان]booties، کت و دستکش را با دقت درست کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hong Kong wanted to shuck its image as a producer of cheap merchandise.
[ترجمه گوگل]هنگ کنگ می خواست وجهه خود را به عنوان یک تولید کننده کالای ارزان کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]هنگ کنگ می خواست تصویر خود را به عنوان تولید کننده کالاهای ارزان قیمت انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To the horror of friends and family, many of those unhappy lawyers are shucking their partnerships.
[ترجمه گوگل]برای وحشت دوستان و خانواده، بسیاری از آن وکلای ناراضی شراکت خود را به هم می ریزند
[ترجمه ترگمان]برای ترس از دوستان و خانواده، بسیاری از آن وکلای تیره بخت در حال بررسی مشارکت خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our enjoyment of many of the oysters we were served was diminished by inept shucking.
[ترجمه گوگل]لذت ما از بسیاری از صدف هایی که به ما سرو می شد با تکان دادن ناعادلانه کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]شادی ما از بسیاری از the که در آن خدمت می کردیم از shucking inept تقلیل یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• worthless item (slang)
(informal) rats! phooey! (cry of disgust or disappointment)
you can say shucks to express disappointment, annoyance, or embarrassment; used in informal american english.

پیشنهاد کاربران

بپرس