1. to shuck one's clothes
لباس خود را کندن
2. Shuck your dirty shirt and put on a new one.
[ترجمه گوگل]پیراهن کثیف خود را بپوشید و پیراهن نو بپوشید
[ترجمه ترگمان]لباست را باز کن و لباس نو بپوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. On a good day, each employee will shuck 500 oysters.
[ترجمه گوگل]در یک روز خوب، هر کارمند 500 صدف میریزد
[ترجمه ترگمان]در یک روز خوب، هر کارمند ۵۰۰ صدف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You should not shuck a little child.
5. They seem to be able to just shuck off guilt.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد آنها فقط می توانند احساس گناه را از خود دور کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه اونا می تونن از احساس گناه فرار کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We cannot shuck off our responsibilities onto others.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم مسئولیت های خود را به گردن دیگران بسپاریم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم responsibilities را به دیگران واگذار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I kept kicking and shaking my arms shuck my head.
[ترجمه گوگل]مدام لگد می زدم و دست هایم را تکان می دادم و سرم را تکان می دادم
[ترجمه ترگمان]همچنان لگد می زدم و دست هایم را تکان می دادم و سرم را تکان می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He must shuck off the bad habits.
[ترجمه گوگل]او باید عادت های بد را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]باید از عادت های بد دوری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You must shuck off the bad habits of the past.
[ترجمه گوگل]باید عادت های بد گذشته را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]شما باید از عادات بد گذشته دست بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Spadger egg thoroughly cook with water, shuck skin.
[ترجمه گوگل]تخم مرغ اسپدگر را با آب کاملا بپزید و پوست را ببندید
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ نیمرو به طور کامل با آب و پوست shuck بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Shuck wicker skin, connect body to show white, call white wicker.
[ترجمه گوگل]پوست حصیری را ببندید، بدنه را وصل کنید تا سفید نشان داده شود، حصیری سفید را صدا کنید
[ترجمه ترگمان]، پوست درخت Shuck به بدن وصل میشه به سفید زنگ بزن، به پلیس زنگ بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The case - making and book block the process, called on case - making, also known as Shuck.
[ترجمه گوگل]کیس ساختن و کتابسازی فرآیند را مسدود میکنند که به نام کیسسازی نامیده میشود که به نام Shuck نیز شناخته میشود
[ترجمه ترگمان]تشکیل پرونده و مسدود کردن این فرآیند، در مورد ایجاد پرونده، که به عنوان Shuck نیز شناخته می شود، نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Making when establishing a check-up, had better be to be in warm environment, let a patient shuck off jacket, back to scrutator .
[ترجمه گوگل]هنگام انجام معاینه، بهتر است در محیط گرم قرار داشته باشید، اجازه دهید بیمار ژاکت را از تن خارج کند و به اسکریتاتور بازگردد
[ترجمه ترگمان]درست کردن زمان ایجاد یک چک، بهتر است در محیط گرم باشد، اجازه دهید یک بیمار کت را از تن جدا کند، به scrutator برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We are capable of opening mold for LCD TV and LCD monitor and producing plastic shuck.
[ترجمه گوگل]ما قادر به باز کردن قالب برای تلویزیون LCD و مانیتور LCD و تولید شاک پلاستیکی هستیم
[ترجمه ترگمان]ما قادر به باز کردن قالب برای تلویزیون LCD و مانیتور LCD و تولید shuck پلاستیکی هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید