• : تعریف: a room in which merchandise, such as automobiles, is displayed for public inspection.
جمله های نمونه
1. a car showroom
محل عرضه ی اتومبیل برای فروش
2. We chose a new cooker from the gas showroom.
[ترجمه گوگل]ما یک اجاق گاز جدید را از نمایشگاه گاز انتخاب کردیم [ترجمه ترگمان]ما یک آشپز جدید را از نمایشگاه گاز انتخاب کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The showroom had been emptied and swept clean.
[ترجمه علی خانکندی] مغازه خالی شده وپاکیزه شده بود
|
[ترجمه گوگل]نمایشگاه خالی شده و تمیز شده بود [ترجمه ترگمان]مغازه خالی شده بود و پاک شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Police restored the stolen jewels to the showroom.
[ترجمه گوگل]پلیس جواهرات مسروقه را به نمایشگاه بازگرداند [ترجمه ترگمان]پلیس جواهرات سرقت شده را به نمایشگاه بازگردانده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The showroom has been designed so that people can see work in progress.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه به گونه ای طراحی شده است که مردم بتوانند کارهای در حال انجام را مشاهده کنند [ترجمه ترگمان]نمایشگاه طوری طراحی شده است که مردم بتوانند کار را در پیشرفت ببینند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He managed to find a second-hand Ferrari in showroom condition.
[ترجمه گوگل]او موفق شد یک فراری دست دوم در شرایط نمایشگاه پیدا کند [ترجمه ترگمان]او توانست یک فراری دست دوم را در این شرایط پیدا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Right: Anne in the Anta showroom with an appropriate reminder of the Highlands of home.
[ترجمه گوگل]سمت راست: آن در نمایشگاه Anta با یادآوری مناسب از Highlands از خانه [ترجمه ترگمان]حق: آن در نمایشگاه Anta با یک یادآور مناسب از \"هایلند خانه\" به نمایش گذاشته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She paused just inside her showroom, looking round with a sense of achievement.
[ترجمه گوگل]او درست در داخل نمایشگاه خود مکث کرد و با حس موفقیت به اطراف نگاه کرد [ترجمه ترگمان]درست داخل مغازه او مکث کرد و با احساس موفقیت به اطراف نگاه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A FILLING station and car showroom group, with sites in Darlington and on Wearside, has been put on sale.
[ترجمه گوگل]یک ایستگاه پرکننده و گروه نمایشگاه خودرو، با سایتهایی در دارلینگتون و Wearside، به فروش گذاشته شده است [ترجمه ترگمان]یک نمایشگاه FILLING و یک نمایشگاه ماشین، با سایت هایی در دارلینگتون و on، در معرض فروش قرار گرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Schools actually place orders on the showroom visits and are invoiced directly for these.
[ترجمه گوگل]مدارس در واقع برای بازدید از نمایشگاه سفارش می دهند و مستقیماً برای آنها فاکتور دریافت می کنند [ترجمه ترگمان]در واقع در نمایشگاه سفارشات به مدارس دستور داده می شود و به طور مستقیم برای آن ها کار داده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Cappellini's elegant showroom was tucked away in Via Statuto.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه زیبای Cappellini در Via Statuto قرار داشت [ترجمه ترگمان]مغازه شیک Cappellini را در خیابان Statuto قرار داده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Littlewoods has hired the prestigious Jack Barclay Rolls-Royce showroom in Mayfair for the event.
[ترجمه گوگل]Littlewoods نمایشگاه معتبر جک بارکلی رولز رویس در Mayfair را برای این رویداد استخدام کرده است [ترجمه ترگمان]Littlewoods با prestigious ای جک را در بخش می فیر برای مراسم استخدام کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Up to 40 percent off showroom suites.
[ترجمه گوگل]تا 40 درصد تخفیف برای سوئیت های نمایشگاه [ترجمه ترگمان]تا ۴۰ درصد از suites را در نظر بگیرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But this isn't a car showroom.
[ترجمه گوگل]اما اینجا نمایشگاه ماشین نیست [ترجمه ترگمان]اما این یه نمایشگاه ماشین نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The salesman was trying to point us in the direction of the most expensive furniture in the showroom.
[ترجمه گوگل]فروشنده سعی می کرد ما را به سمت گران ترین مبلمان موجود در نمایشگاه راهنمایی کند [ترجمه ترگمان]فروشنده سعی داشت ما را به سمت گران ترین مبل نمایشگاه راهنمایی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
سالن نمایشگاه (اسم)
showroom
نمایشگاه کالا (اسم)
showroom
انگلیسی به انگلیسی
• room in which merchandise is exhibited for sale, room where sample products are displayed a showroom is a shop in which goods such as cars, furniture, or electrical appliances are displayed for sale. room in which merchandise is exhibited for sale, room where sample products are displayed
پیشنهاد کاربران
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: شانواُتاق • ⚫ نگارش به خط لاتین: Shānuotāğ • ⚫ آمیخته از: شانو ( show ) و �اتاق� ( room ) • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند: ... [مشاهده متن کامل]
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی • ⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.
showroom ( verb ) to go to a conventional store to look at a product before buying it online for a cheaper price