1. He was a showman, an extrovert who revelled in controversy.
[ترجمه گوگل]او یک شومن بود، یک برون گرا که در بحث و جدل لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او یک مجری نمایش، یا برون گرا بود که از مجادله لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He is the band's best showman.
3. He was a master showman, and he knew human nature.
[ترجمه گوگل]او یک شومن چیره دست بود و طبیعت انسان را می شناخت
[ترجمه ترگمان]اون استاد showman بود و طبیعت انسانی رو می شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was a typical showman with a brashness bordering on arrogance.
[ترجمه گوگل]او یک شومن معمولی بود که گستاخی هم مرز با تکبر داشت
[ترجمه ترگمان]اون مردی بود که با تکبر و تکبر، یه آدم معمولی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He is a vain, devious showman accused of bribery, tax evasion, fraud and mafia connections.
[ترجمه گوگل]او یک شومن بیهوده و فریبنده است که متهم به رشوه خواری، فرار مالیاتی، کلاهبرداری و ارتباطات مافیایی است
[ترجمه ترگمان]او مردی خودبین و فریبکار است که متهم به رشوه خواری، فرار از مالیات، کلاه برداری و روابط مافیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He is a versatile performer and a born showman.
[ترجمه گوگل]او یک مجری همه کاره و یک شومن متولد شده است
[ترجمه ترگمان]او یک مجری همه کاره و یک مجری به دنیا می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was a real showman, and however he was feeling, he always rose to the bait of a captive audience!
[ترجمه گوگل]او یک شومن واقعی بود و با هر احساسی که داشت همیشه به طعمه تماشاگران اسیر می رفت!
[ترجمه ترگمان]هر چند که احساس می کرد که این مرد واقعا آدم خوبی است و هر چند که احساس می کرد، همیشه به طعمه یک شنونده اسیر درآمده بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This team desperately needed a showman, and it got one when it persuaded Barkley to re-enlist.
[ترجمه گوگل]این تیم شدیداً به یک شومن نیاز داشت و زمانی که بارکلی را متقاعد کرد که دوباره به عضویت درآید، به یک شومن دست یافت
[ترجمه ترگمان]این تیم به شدت به یک مجری نیاز داشت و زمانی که it را متقاعد کرد که درخواست استخدام مجدد کند، یکی از این افراد موفق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As a showman he makes P. . Barnum look like a piker.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک شومن او پی بارنوم شبیه یک پیکر است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مجری نمایش، او (P Barnum)شبیه یک piker (piker)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Klein, the showman and the artist, would surely have appreciated that people would a touch.
[ترجمه گوگل]کلاین، نمایشگر و هنرمند، مطمئناً قدردانی میکردند که مردم لمس میکردند
[ترجمه ترگمان]کلاین، مجری و هنرمند، مطمئنا از این که مردم تماسی داشته باشند قدردانی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Everyone was something of a showman.
12. He was too much the showman, the exhibitionist, in his way the truth teller.
[ترجمه گوگل]او بیش از حد یک نمایشگر، نمایشگاه گرا بود، در راه خود حقیقت گو بود
[ترجمه ترگمان]He، the، استاد exhibitionist بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Showman Tico Tarzan gets up close and personal with his new friend, a 16 ft crocodile.
[ترجمه گوگل]شومن تیکو تارزان از نزدیک با دوست جدیدش، تمساح 16 فوتی، آشنا می شود
[ترجمه ترگمان]showman tico Tarzan نزدیک و شخصی با دوست جدیدش، یک سوسمار ۱۶ فوتی، بلند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The showman took pity on the mischievous puppet and let him go.
[ترجمه گوگل]شومن به عروسک شیطون رحم کرد و او را رها کرد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد به عروسک خیمه شب بازی اشاره کرد و به او اجازه رفتن داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Jackson was the supreme showman who had an unrivalled knack of grabbing headlines.
[ترجمه گوگل]جکسون برترین شومنی بود که مهارت بینظیری در جلب تیترها داشت
[ترجمه ترگمان]\"جکسون\" مجری اصلی بود که مهارت بی نظیر کسب اخبار را در اختیار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید