showboat

/ˈʃoʊboʊt//ˈʃəʊbəʊt/

معنی: قایق دارای صحنه نمایش، نمایش در قایق
معانی دیگر: (امریکا) کشتی رودخانه پیما که در آن نمایش می دهند، کشتی تفریحی و نمایش دار، (امریکا - خودمانی) خودنما، اهل پز و فیس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a person who behaves flamboyantly to gain attention; show-off.

(2) تعریف: a boat, esp. a paddle-wheel steamer, with a troupe of actors and a theater, that tours river towns.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: showboats, showboating, showboated
• : تعریف: (informal) to show off; behave flamboyantly.
مشابه: show off

جمله های نمونه

1. He's a showboat outfielder who's famous for his flamboyant catches.
[ترجمه گوگل]او یک قایق نمایشی است که به خاطر شکارهای پر زرق و برقش مشهور است
[ترجمه ترگمان]او یک outfielder showboat است که به خاطر catches پر زرق و برق معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Showboat all you want in baseball, but you've still got to step into the batter's box and hit the damn ball.
[ترجمه گوگل]قایق نمایشی تمام آنچه را که در بیسبال می خواهید انجام دهید، اما هنوز باید وارد جعبه خمیر شوید و به توپ لعنتی ضربه بزنید
[ترجمه ترگمان]تمام چیزی که تو در بیس بال می خوای، اما تو هنوز باید بری توی جعبه کره و اون توپ لعنتی را بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Are you going to the performance of Showboat?
[ترجمه گوگل]آیا به اجرای Showboat می روید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما به نمایش of می روید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The showboat paddled slowly toward the shore.
[ترجمه گوگل]قایق نمایشی به آرامی به سمت ساحل پارو می زد
[ترجمه ترگمان]قایق به آرامی به سوی ساحل پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His "Old Man River" from the musical "Showboat" dating from the 1920's has become the unofficial anthem for the city of Memphis and its people.
[ترجمه گوگل]"رودخانه پیر" او از موزیکال "Showboat" متعلق به دهه 1920 به سرود غیررسمی شهر ممفیس و مردم آن تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]\"رودخانه Man\" او از دهه ۱۹۲۰ میلادی به سرود غیر رسمی شهر ممفیس و مردم آن تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The General Jackson Showboat floats in the Cumberland River as the Opry Mills shopping complex stands in floodwaters from the Cumberland River in Nashville, Tennessee, on Monday, May 20
[ترجمه گوگل]قایق نمایشی جنرال جکسون در رودخانه کامبرلند در حالی که مجتمع تجاری اوپری میلز در میان سیلاب های رودخانه کامبرلند در نشویل، تنسی، در روز دوشنبه، 20 می ایستاده است، شناور است
[ترجمه ترگمان]در روز دوشنبه، روز دوشنبه، \"جکسون showboat\" (General Jackson)در حال شناور شدن در رودخانه Cumberland است و در روز دوشنبه ۲۰ ماه مه، مجموعه خرید \"Opry میلز\" از روی رودخانه Cumberland در Nashville، تنسی، روی آب شناور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The professor has a tendency to showboat beafore his classes.
[ترجمه گوگل]استاد تمایل دارد قبل از کلاس های خود قایق های نمایشی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این استاد تمایل دارد کلاس های درس خود را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My friends love to showboat around the lake on their water - skis.
[ترجمه گوگل]دوستان من عاشق قایق نمایشی در اطراف دریاچه روی آب خود هستند - اسکی
[ترجمه ترگمان]دوستان من عاشق شنا کردن در اطراف دریاچه بر روی skis هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That newscaster is a showboat, she wants to be on camera all the time.
[ترجمه گوگل]آن گوینده خبر یک قایق نمایشی است، او می خواهد همیشه جلوی دوربین باشد
[ترجمه ترگمان]آن گوینده اخبار showboat است و می خواهد همیشه در دوربین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When he scored his fourth goal of the afternoon, we were forced to forgive his showboating and other antics.
[ترجمه گوگل]وقتی او چهارمین گل خود را در بعدازظهر به ثمر رساند، مجبور شدیم قایق‌بازی‌های نمایشی و دیگر کارهایش را ببخشیم
[ترجمه ترگمان]وقتی که او چهارمین گل خود را از بعد از ظهر به ثمر رساند، مجبور شدیم showboating و کاره ای بی هوده او را ببخشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Whole day tour at Sydney Ms. Macquarie's Seat, Opera House, Botanic Garden, The Rocks, ; Darling Harbour including Sydney Showboat Jazz Luncheon Cruise, China Town, Bondi Beach.
[ترجمه گوگل]تور یک روزه در سیدنی خانم مک کواری، خانه اپرا، باغ گیاه شناسی، صخره ها، بندر دارلینگ از جمله کشتی تفریحی جاز ناهار در سیدنی، شهر چین، ساحل بوندی
[ترجمه ترگمان]تور کل روز در صندلی خانم Macquarie، خانه اپرا، باغ Botanic، The،؛ Darling، از جمله سیدنی showboat، کروز، چین، پکن، بوندی بیچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I hadn't seen Gordy in years, but the boy always liked to showboat .
[ترجمه گوگل]سال‌ها بود که گوردی را ندیده بودم، اما پسر همیشه دوست داشت قایق نمایشی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]سال ها بود که او را ندیده بودم، اما این پسر همیشه در جلب توجه او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The manager even had time for a little sport at Arsenal's expense following Robert Pires's capsized showboat yesterday — a miscued pass to Thierry Henry from the penalty spot.
[ترجمه گوگل]سرمربی حتی پس از واژگونی قایق نمایشی دیروز رابرت پیرس - یک پاس اشتباه از نقطه پنالتی به تیری هانری - به هزینه آرسنال برای ورزش کمی وقت داشت
[ترجمه ترگمان]مدیر حتی برای یک ورزش کوچک با هزینه آرسنال که دیروز پس از واژگونی روبرت پیرس s شد فرصت داشت - یک پاس miscued از نقطه پنالتی به تیری هنری رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It will be hard work, displacing memories of Laurence Olivier, who created the part on stage and screen, but the weathered showboat that is Mr. Jagger seems a highly likely candidate.
[ترجمه گوگل]کار سختی خواهد بود، جانشین خاطرات لورنس اولیویه، کسی که این نقش را روی صحنه و صفحه نمایش خلق کرد، اما قایق نمایشی از بین رفته که آقای جگر نامزد محتملی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]کار سخت خواهد بود و خاطرات لارنس اولیویه را که نقش بر روی صحنه و پرده را به وجود آورده است، سپری می کند، اما اثر weathered که آقای Jagger به نظر می رسد کاندیدای بسیار محتمل به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قایق دارای صحنه نمایش (اسم)
showboat

نمایش در قایق (اسم)
showboat

انگلیسی به انگلیسی

• river steamboat used as a traveling theater; showoff, one who tries to attract attention with his behavior

پیشنهاد کاربران

A “showboat” is a person who constantly seeks attention and tries to impress others by showing off their skills or achievements.
شخصی که دائماً به دنبال جلب توجه است و سعی می کند دیگران را با نشان دادن مهارت ها یا دستاوردهای خود تحت تأثیر قرار دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

خودنما
مثال؛
He’s such a showboat, always bragging about his accomplishments.
In a sports context, someone might say, “He’s a showboat on the basketball court, always trying to make flashy plays. ”
A coworker might call you a showboat if you constantly talk about your successes at work.

( اسم ) خودنمایی، پُز، نمایش
( فعل ) خودنمایی کردن، پز دادن
نام رمان فربر رمان نویس معروف امریکایی
Probably the best known of Edna Ferber's novels
ماندگارترین کار موسیقی از jerom kern

بپرس